من عین الف نه، مثل دالم

بهشت آتشین

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

دیری است که این دل ز غمت بیمار است

هر شب که رسد تا به سحر بیدار است

از سوز و گداز هر شب و هر شب دل

تن خسته و رنگ روی زرد و زار است

اشکم شود از چشم به هر لحظه روان

بغضی به گلو حلقه‌زده چون مار است

این قامت افراشته‌ی همچون سرو

از عشق چو بید، مجنون‌وار است

شیرین‌تر از این درد به جان نتوان داشت

از تیر غم تو چون دلم افگار است

گفتند ز کار دل شود عقل تباه

عقل است که بر دوش دلم چون بار است

در دایره‌ای مدام می‌گردد دل

یاد رخ تو چو نقطه‌ی پرگار است

گویند که همره نشوند عادت و عشق

جز عادت ما که عاشقیّ یار است

حاصل نشود اگر وصالت ای دوست

هر لحظه و هر روز و شب من تار است

این آتش عشقی که بدان افتادم

گویی که بهشت است ولی از نار است

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

کار دل، درد سر

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

می گویند عاشقی کار دل است. دردش اما برای سر است که بیچاره هیچ سر در نمی آورد از کار این دل.

عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند*

 

*حافظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

غریبه ای در آینه

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود

گاهی میان من و خودم جنگ می‌شود

از فرط ناشناسی تصویر آینه

هر روز و شب مدام سرم منگ می‌شود

...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

قطرات مهر او

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

اشک که روی گونه هایم روان می شود، گرمای مهر خدا را بیش تر احساس می کنم و نزدیک ترم به او انگار.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

سهل و دشوار

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

گاهی فقط با صبر می توان از پستی و بلندی های زندگی عبور کرد. اما صبوری مثل انصاف است، گفتنش آسان، عمل کردنش دشوار.

«یا ایّها الّذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا واتّقوا الله لعلّکم تفلحون»*

 

*سوره ی «آل عمران»، آیه ی 200

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

معجزه ی صبور الهی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

مادر، معجزه ی تمام و کمال تو است.

وقتی که مخلوقی و معجزه ای چون مادر داری، عجیب نیست که صبرت را پایانی نباشد.

 

پی نوشت: صبر، دستان مادر را چروک کرده است. مهرش اما مثل روز اول است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

تا یار مرا به شست گیرد

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

من خیلی که هنر کنم، در صف دشمنانت نباشم، «من خیر انصاره و اعوانه» و «مستشهدین بین یدیه» بودنم پیشکش، بماند برای آن ها که اهلیتش را دارند.

اما این که حق را بشناسی و همراهیش نکنی در برابر باطل، خیلی فرقی ندارد با این که در صف باطل بایستی.

مگر خودتان نظری کنید، تا دل من هم ...:

«در بحر فتاده ام چو ماهی / تا یار مرا به شست گیرد»*

 

*حافظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

علاقه ی اصولگرایانه یا علاقه ی لیلی گرایانه؟

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

احتمالاً بیش تر ما صفات و ویژگی هایی را به عنوان ویژگی مطلوب، صفت نیکو، ارزش و ... در نظر داریم. فعلاً از این که وجود و شکل گیری این ارزش ها چه میزان فطری و غریزی و چه قدر ناشی از شرایط محیطی، آموزشی، پرورشی و تربیتی است، صرف نظر کنیم. اگر بپذیریم که ما دارای تمایلات فطری و غریزی هستیم، به احتمال فراوان این تمایلات می توانند در ایجاد ارزش ها و معیارهای تشخیص ویژگی های مطلوب نقش اساسی ایفا کنند. از سوی دیگر شرایط محیطی، آموزشی و تربیتی بسته به میزان تأثیرگذاری آن ها می توانند در شکل گیری تمایلات و علائق ما مؤثر باشند.

به طور ویژه در روابط بین انسان ها، گاهی علاقه مندی بر اساس همین معیارها و ارزش ها شکل می گیرد. یعنی مثلاً فرد «الف» ویژگی های «x,y.z» را به عنوان صفات مطلوب در نظر دارد و با مشاهده ی این ویژگی ها در فرد «ب» به وی علاقه مند می شود. در اینجا علاقه به فرد بر اساس علاقه به صفات شکل می گیرد. در این موارد شاید بتوان گفت که اگر فرد «ج» هم به جای فرد «ب» بود، این علاقه مندی می توانست در فرد «الف» نسبت به «ج» ایجاد شود. شاید بتوان این نوع علاقه را علاقه ی اصولگرایانه نامید (بدون برداشت سیاسی).

اما گاهی بر خلاف حالت پیشین علاقه مندی فرد «الف» نسبت به فرد «ب» در حالی پیش می آید که فرد «ب» هیچ یک از معیارها و صفات مطلوب مورد نظر فرد «الف» را ندارد. در واقع «الف» به «ب» علاقه مند می شود، بدون آن که دلیل آن را بداند. در این مواقع افراد منطقی و پایبند به اصول احتمالاً دچار خوددرگیری می شوند. جنگی ناخواسته و احتمالاً شدید میان ارزش های منطقی ایشان و تمایل ناخودآگاهشان به وجود می آید. در صورت غلبه ی تمایل ناخودآگاه، احتمالاً در این حالت فرد «الف» شروع به توجیه تراشی برای ایجاد این علاقه و تصور صفات مطلوب برای فرد «ب» می کند که البته این توجیهات و صفات مطلوب نسبت به ایجاد علاقه دارای تأخیر هستند و حتی پیش تر از نظر فرد «الف» دلایل مقبول و صفات مطلوبی نبوده اند. اما چه می شود کرد که:

«حبّ شئ یعمی و یصم»*

و «اگر در دیده ی مجنون نشینی / به غیر از خوبی لیلی نبینی»**.

در این وضعیت، اصول مطلوب مجنون، همان ویژگی های لیلی است. شاید بتوانیم نام این نوع علاقه را، علاقه ی لیلی گرایانه بگذاریم.

شاید بتوان علاقه به وجود آمده در حالت اخیر را ناشی از تمایل فطری یا غریزی به یک ویژگی دانست که در فرآیند آموزش، پرورش و تربیت فرد به عنوان یک ارزش و صفت مطلوب در ذهن وی شکل نگرفته است، اما در لایه های نهان وجود او کششی به سوی این ویژگی وجود دارد.  حال این تمایل می تواند فطری (مربوط به صفات ویژه ی انسانی) و یا غریزی (مربوط به صفات مشترک حیوان و انسان) باشد. البته تشخیص این مسئله ممکن است دشوار باشد.

 

*امام علی (ع)

**وحشی بافقی

 

پی نوشت: خداوند یکتا که کامل مطلق است، به یقین مطلوب و معشوق کامل است (و البته عاشق کامل).

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

مانند آهن پاره ها در جذبه ی آهنربا*

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

سیر به سوی حق، مثل جذب براده های آهن است به سوی آهنربا، هر چه بیش تر به سوی او پیش بروی، سرعتت بیش تر می شود.

 

*مولوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

خیابان یک طرفه ی انتظار

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

میلادتان مبارک امام زمانم!

یک سال دیگر هم گذشت و من هیچ نکردم برای آمدنت و فردا نمی دانم میلاد شما را جشن بگیرم یا بی عرضگی و بی همتی خودم را عزا!

چه زمان طولانی شد، زمانی که شما امامش هستید. خوشا به حال زمانی که شما امامش هستید و خوشا به حال آنان که امام زمانی چون شما دارند و قدر می دانند.

حکایت امامت شما و پیروی من مثل خیابان یک سویه است. چه امام زمان خوبی و چه مأموم (پیرو) زمان بدی. شورش را درآورده ام با این انتظارم. شما منتظرترید از ما برای اصلاح ما و روزگارمان، دنیایمان و آخرتمان.

میلادتان مبارک، امام زمانم!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف