«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

احتمالاً بیش تر ما صفات و ویژگی هایی را به عنوان ویژگی مطلوب، صفت نیکو، ارزش و ... در نظر داریم. فعلاً از این که وجود و شکل گیری این ارزش ها چه میزان فطری و غریزی و چه قدر ناشی از شرایط محیطی، آموزشی، پرورشی و تربیتی است، صرف نظر کنیم. اگر بپذیریم که ما دارای تمایلات فطری و غریزی هستیم، به احتمال فراوان این تمایلات می توانند در ایجاد ارزش ها و معیارهای تشخیص ویژگی های مطلوب نقش اساسی ایفا کنند. از سوی دیگر شرایط محیطی، آموزشی و تربیتی بسته به میزان تأثیرگذاری آن ها می توانند در شکل گیری تمایلات و علائق ما مؤثر باشند.

به طور ویژه در روابط بین انسان ها، گاهی علاقه مندی بر اساس همین معیارها و ارزش ها شکل می گیرد. یعنی مثلاً فرد «الف» ویژگی های «x,y.z» را به عنوان صفات مطلوب در نظر دارد و با مشاهده ی این ویژگی ها در فرد «ب» به وی علاقه مند می شود. در اینجا علاقه به فرد بر اساس علاقه به صفات شکل می گیرد. در این موارد شاید بتوان گفت که اگر فرد «ج» هم به جای فرد «ب» بود، این علاقه مندی می توانست در فرد «الف» نسبت به «ج» ایجاد شود. شاید بتوان این نوع علاقه را علاقه ی اصولگرایانه نامید (بدون برداشت سیاسی).

اما گاهی بر خلاف حالت پیشین علاقه مندی فرد «الف» نسبت به فرد «ب» در حالی پیش می آید که فرد «ب» هیچ یک از معیارها و صفات مطلوب مورد نظر فرد «الف» را ندارد. در واقع «الف» به «ب» علاقه مند می شود، بدون آن که دلیل آن را بداند. در این مواقع افراد منطقی و پایبند به اصول احتمالاً دچار خوددرگیری می شوند. جنگی ناخواسته و احتمالاً شدید میان ارزش های منطقی ایشان و تمایل ناخودآگاهشان به وجود می آید. در صورت غلبه ی تمایل ناخودآگاه، احتمالاً در این حالت فرد «الف» شروع به توجیه تراشی برای ایجاد این علاقه و تصور صفات مطلوب برای فرد «ب» می کند که البته این توجیهات و صفات مطلوب نسبت به ایجاد علاقه دارای تأخیر هستند و حتی پیش تر از نظر فرد «الف» دلایل مقبول و صفات مطلوبی نبوده اند. اما چه می شود کرد که:

«حبّ شئ یعمی و یصم»*

و «اگر در دیده ی مجنون نشینی / به غیر از خوبی لیلی نبینی»**.

در این وضعیت، اصول مطلوب مجنون، همان ویژگی های لیلی است. شاید بتوانیم نام این نوع علاقه را، علاقه ی لیلی گرایانه بگذاریم.

شاید بتوان علاقه به وجود آمده در حالت اخیر را ناشی از تمایل فطری یا غریزی به یک ویژگی دانست که در فرآیند آموزش، پرورش و تربیت فرد به عنوان یک ارزش و صفت مطلوب در ذهن وی شکل نگرفته است، اما در لایه های نهان وجود او کششی به سوی این ویژگی وجود دارد.  حال این تمایل می تواند فطری (مربوط به صفات ویژه ی انسانی) و یا غریزی (مربوط به صفات مشترک حیوان و انسان) باشد. البته تشخیص این مسئله ممکن است دشوار باشد.

 

*امام علی (ع)

**وحشی بافقی

 

پی نوشت: خداوند یکتا که کامل مطلق است، به یقین مطلوب و معشوق کامل است (و البته عاشق کامل).