من عین الف نه، مثل دالم

قنوت شرم

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

به قنوت که می رسم، دستان خالی ام را بالا می آورم و می گویم: «اللّهمّ عجّل ....»، که بی حیایی هایم شروع می کنند به عبور از پیش چشمانم. از شرم دعا را به سرعت تمام می خوانم، به خصوص «... من خیر انصاره و اعوانه ...».

خداوند نیاورد آن روزی را که بهترین یاری کنندگانت چون من باشند.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

درد بی دردی

 «بسم الله الرّحمن الرّحیم»

درد معمولاً یکی از علائم هشدار دهنده ی وجود بیماری است، اما بی دردی نشانه ی غیر هشدار دهنده ی بیماری است که می تواند تمام انسانیت و آدمیت فرد را نابود کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

آسمان ابری

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

نظر کارشناس هواشناسی این است که در چند روز آینده آسمان اکثر نقاط کشور صاف است و جو نسبتاً پایداری خواهیم داشت.

کارشناس هواشناسی اما دل من را جزء نقاط کشور به حساب نمی آورد. او از دل گرفته ی من و من ها هیچ نمی داند، یا اگر می داند به روی خودش نمی آورد و اصلاً نمی گوید که این روزها چه قدر آسمان دلمان ابری است و این ابرها چه قدر منتظر یک تلنگرند که ببارند و ببارند و ببارند و آلودگی را از جانمان بشویند تا بشویم مثل روز اول.

خدایا باران برسان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

حرف دل

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

گاهی پیش از آن که کسی را پیدا کنی که حرف دلت را به او بزنی، بهتر است مطمئن شوی که دلت حرفی برای گفتن دارد یا نه.

 

پی نوشت:

اول) گاهی دل حرف هایی دارد برای نگفتن.

دوم) گفتنی و نگفتنی را به او می توان گفت، هر چند خودش می داند. (گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم* ...)


*سعدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

حضیض

در حضیضم. مفاهیم را به بند کلمات نمی کشم و کلمات را به حال خود نمی آلایم.

به درمان قدیمی پناه می برم، چاره سکوت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

سوز، دود، اشک

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خدایا دلم را چنان بسوزان، که از دودش، اشک امانم ندهد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

همرنگ جماعت

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

 

این روزهای بارانی عجب نعمتی است برای اشک های پنهان گریزان از رسوایی.

 

خدایا شاکریم که گهگاه زبانمان به شکر گویا است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

در فاصله ی دو اشک

هر گاه سختی های زندگی افزایش می یابد، انسان به اشک میل می کند. هر گاه شادمانی قلبی انسان به شدت افزایش می یابد، او باز هم به اشک میل می کند.

زندگی انسان فاصله ی میان دو اشک است، شاید.

 

پی نوشت:

این که سختی چیست و شادمانی کدام است و ...، بماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

غریق

با این که شنا بلد نیستم، هر بار می زنم به قسمت های عمیق آب که تو دستم را بگیری و نجاتم بدهی.

می دانم شورش را در آورده ام، اما مطمئنم که باز دستم را می گیری. عاشق لحظه ی بعد از نجاتم و آرامش در آغوش گرم تو.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

حیرانی سوم: «آه»

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

بدا به حال من اگر که عمر من تباه شد

بدا به حال من اگر که نامه ام سیاه شد

بدا به حال من اگر خراب شد حصار دل

اگر تمام پاکی ام، فدای یک نگاه شد

بدا به حال من اگر دلم ز دوست خالی است

همان که در مصائبم برای من پناه شد

بدا به حال من اگر حیا ز قلب من بشد

بدا به حال آن دلی که طالب گناه شد

بدا به حال من اگر که دل به هیچ داده ام

که عزت و شرافتم به پای مال و جاه شد

بدا به حال من اگر دلم ز این و آن پر است

بدا به حال آن دژی که جای این سپاه شد

بدا به حال من اگر که بی ­وفا و خس شدم

که یاور همیشه ام، رفیق گاه گاه شد

بدا به حال من اگر چراغ را بکشته ام

که گام های خسته ام به سوی کوره راه شد

بدا به حال من اگر که جام می دهم ز کف

بدا به حال لحظه ای که یوسفم به چاه شد

چو اشک گوهری گران ندیده ام در این جهان

خوشا به حال قسمتم کزین نوشته آه شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف