من عین الف نه، مثل دالم

۲۱۶ مطلب با موضوع «به من» ثبت شده است

دیدی شکستنی بود؟!

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

چندی پیش کتاب شرحی بر دعاهای روزانه حضرت زهرا (س) برگرفته از مجموعه سخنرانی‌های استاد صفایی حائری را خواندم. در شرح دعای روز شنبه تذکراتی بود که بسیار به آن نیازمند بودم و درک آن برایم بسیار خواستنی است. به‌نظرم آمد، اگر بخش‌هایی از مطالب این کتاب، البته فقط در شرح دعای روز شنبه را بیاورم، شاید برخلاف نوشته‌های کم‌مایه‌ی من برخی از دوستان بهره‌ای از آن بردارند.

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

خوبی و خوشی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

سلام به همه‌ی دوستان بزرگوار! نوروز و سال نو بر همگی مبارک! بابت غیبت‌ها و تأخیر در شرکت در پویش‌هایی که دو نفر از دوستان لطف کرده بودند و از من دعوت کرده بودند، پوزش می‌طلبم. دعاگوی تندرستی و دلشادی و سربلندی همه‌ی دوستان بزرگوار هستم و از درگاه خداوند توانای مهربان چنین می‌طلبم: «پروردگارا! در بهار پیش‌رو و سال نو، جان ما را چون شکوفه‌های بهاری به نسیم رحمت خویش شکوفا کن، احوال ما را به عطر یادت خوش گردان، راه ما را به نور هدایتت روشن کن و گام‌های ما را در مسیر رشد استوار و پویا بدار!»

در ادامه چیزهایی به‌هم بافته‌ام از احوال خودم و اقوال بزرگان، ان شاء الله خیلی نامربوط و کسل‌کننده نباشد.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

حیات خودهمانند اولیا

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

یکی از ویژگی‌های هندسی فراکتال‌ها، خودهمانندی (self similarity) است. به بیان ساده، یعنی هر چه یک فراکتال را به قسمت‌های کوچک تقسیم کنی، یا هر چه شکل را بزرگ‌ (بزرگ‌نمایی) کنی، باز می‌بینی که آن اجزا یا قسمت‌های کوچک، درست شبیه شکل کلی هستند.

۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
عین الف

حرف ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

لازم است اشاره کنم که ذره‌ای نمی‌توانم ادعا کنم که اگر من جای آن آدم‌هایی که در آن موقعیت سخت قرار گرفتند و اشتباهات بزرگ کردند بودم، بهتر و درست‌تر عمل می‌کردم. آن حرف‌ها ذره‌ای به این معنا نیست که خودم را آدم بهتری می‌دانم، نه از آن‌ها و نه از آن‌ها که در آن پرواز بودند و حالا خانواده‌هایشان داغ‌دار هستند. احتمالاً همه‌ آدم‌های بهتری از من بودند و هستند. هم داغ و حال آن خانواده‌ها سنگین‌تر و سخت‌تر از حال من است و هم احوال برخی از آن‌ها که ناخواسته دچار آن اشتباهات شدند. (البته که همچنان باید پیگیر روشن شدن دلیل اشتباهات بسیار بزرگ و تعیین تکلیف آسیب‌دیدگان و مقصران و اصلاح نواقص و اشتباهات بود.)

خداوندا یاورمان باش!

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

ضربه‌ی سخت

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

راستش این است که گمان می‌کنم ضربه‌ای که این پدافند و خطای انسانی و بیش از همه، عملکرد مسئولین مربوطه در پاسخگویی، وارد کرد، امریکا با شهادت سردار سلیمانی وارد نکرد. برای آن 176 نفر و برای اعتماد و صبوری و پایمردی میلیون‌ها آدم ...

خطای انسانی، جان ارزشمند عزیزانی را گرفت. اما خطای دیگر، سخت‌تر و کاری‌تر نشست. خنجری از پشت بود گویا. جبهه‌ای را خلع سلاح کرد.

حتی نفس کشیدن سخت است.

خدایا ببخش ...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

عروج

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

 

 

«اکنون که ناچار مرگ ما را انتخاب می‌کند، بگذارید ما مرگی را انتخاب کنیم که آبستن زندگی باشد.

...

این‌ها با انتخابشان ادامه می‌یابند و این است که مرگی ندارند. کسانی که مرده‌ها را انتخاب کرده‌اند، مرده‌اند هر چند که نفس بکشند و آن‌ها که زنده‌ی حیّ قیّوم را خواسته‌اند، زنده‌اند و حیات دارند، گرچه نفسی نداشته باشند.

این‌ها با جان خویش تجارت می‌کنند و این‌گونه، کم‌های محدود به هفتاد ساله را زیاد می‌نمایند و بارور می‌سازند.

این‌ها می‌بینند اگر مرگ را انتخاب نکنند، مرگ انتخابشان می‌کند و این است که بازیچه‌ی مرگ نمی‌شوند و از مرگ بازیچه می‌سازند ... و از مرگ نردبانی برای عروج، عروجی تا اوج‌ها.

...

این‌ها خود را شناخته‌اند و عظمتشان اسیر حقارت‌ها نیست.

...

ترس نتیجه‌ی عشق و وابستگی است. آن‌ها که به عشق بزرگ‌تر رسیده‌اند و از عشق‌های کوچک آزاد شده‌اند، فقط ترسشان از اوست. ترسشان از جدایی اوست. از چیز دیگر نمی‌ترسند، که به چیزی دیگر دل نبسته‌اند.

قدرت‌ها با تمام عظمتشان از این روح‌های عظیم چه می‌توانند بگیرند و به این‌ها چه می‌توانند بدهند و با این‌ها چه می‌توانند بکنند؟»*.

__________________________________________________________

* علی صفایی حائری، عاشورا، انتشارات لیله‌القدر، 1388.

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف

شمعی روشن کن

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

وقتی همه‌جا تیره و تاریک است، به‌جای شکوه و ناله‌ی مدام، بکوش که شمعی روشن کنی. هی نگو که نمی‌شود و نمی‌گذارند که بدرخشم و جهان روشن کنم. تو شمع باش در تاریکی، که ارزش یک شمع در شب تاریک، بیش از چلچراغ است در روشنایی آفتاب. تغییرات کوچک، اما پیوسته، می‌توانند به نتایج بزرگ برسند. کم‌های مستمر می‌رسند و بزرگ‌های گسسته، بی‌ثمر می‌مانند. اگر آن شمع‌ها، آن نورهای کوچک، آن کم‌های مستمر به‌هم بپیوندند، یک به‌علاوه‌ی یک، دو نمی‌شود. زیادش می‌کنند.

_________________________________________________

پی‌نوشت: به‌گمانم محتوای این پراکنده‌نگاری (و حتی برخی تعابیر) تا حد زیادی برگرفته از آثار استاد صفایی حائری است.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

سکه‌ی قلب

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

آیا می‌توان گفت که افکار و دغدغه‌هایی که هنگام خواندن نماز ما را تمرکز و حضور قلب بازمی‌دارند،‌ هر چند که در نظر خودمان ظاهر و رنگ الهی و دینی داشته باشند، در واقع فاقد نیت الهی خالص بوده‌اند؟ شاید اگر چنین نبود، نه‌تنها در هنگام نماز که فرصت ویژه‌ی یاد الهی به‌صورت خالص و بی‌پرده است مزاحم نمی‌شدند، بلکه در هنگام پرداختن مستقیم به آن فکر و عمل هم باید ما را هر چه بیشتر متوجه یاد او می‌کردند، خود ذکری می‌شدند با صورتی دیگر. پس اگر شکلشان و تناسبشان با موقعیت‌ها صحیح است، باید برای اصلاح نیتشان هم تلاش کرد.

کمک و راهنمایی شما مغتنم خواهد بود.

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین الف

عبور

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

بسیاری از آن‌چه که در کتاب‌ها و جزوه‌ها و خیلی جاهای دیگر می‌خوانیم یا می‌شنویم، داده و اطلاعات هستند، نه دانش، زیرا از مسیر فهم ما نگذشته‌اند. پردازش نشده‌اند. فرآیند فهم باید از تجربه کردن و درگیر شدن آغاز شود تا مسأله‌ای شکل بگیرد. آن مسأله در ذهن ما مثل یک شکل است با حفره‌ای در میان آن، مثل یک پازل با قطعه‌ای مفقود، یا مثل ماشینی که یکی از چرخ‌دنده‌های آن از جایش افتاده است. پس یا اصلاً کار نمی‌کند و یا عملکرد آن دچار نقص است. بعد می‌گردیم و درگیر می‌شویم و می‌یابیم و پردازش می‌کنیم و چکش‌کاری می‌کنیم تا چیزی مناسب آن حفره بیابیم و بسازیم، قطعه‌ی گمشده را، چرخ‌دنده‌ی مفقود را. این همان پاسخ ماست که در جایش می‌نشیند. بعد ممکن است که پاسخ بهتری بیابیم که بهتر آن‌جا بنشیند یا چرخ‌دنده را تراش دهیم تا بهتر درگیر شود و کار را پیش ببرد یا حتی در میان و خرت و پرت‌ها، حرف‌ها و پاسخ‌های فرد یا افراد دیگر، چیزی پیدا کنیم، پاسخی بیابیم که بهتر در آن‌جا بنشیند. اما همه‌ی این‌ها مستلزم آن است که ابتدا آن حفره به‌درستی شکل بگیرد و ما حسابی با آن سر و کله بزنیم تا خوب بشناسیمش. زوایا و کج و کولگی‌هایش خوب برایمان روشن شود تا بعد بدانیم که دنبال چه چیزی هستیم و بتوانیم چیزهایی که به دستمان می‌رسد را ارزیابی کنیم که به کارمان می‌آیند یا نه. شاید منظور الیوت هم همین بود در آن‌چه درباره‌ی حکمت و دانش و اطلاعات گفت.

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

شیرین‌عقل

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

راه رفتنش عادی نیست، انگار یک پایش کمی کوتاه است و می‌لنگد. به پله برقی که می‌رسد، کمی برمی‌گردد و نیم‌رخ صورتش را می‌بینم، و لبخندی را که به لب دارد. عادی نیست. از آن‌هایی است که زیاد عادت نداریم به بودنشان، به دیدنشان. از آن‌هایی که شاید اسمشان را می‌گذاریم شیرین‌عقل یا چیزهای دیگر. از روی پل عابر که داریم می‌گذریم، برمی‌گردد و به من لبخند شیرینی می‌زند و دستش را به‌آرامی بالا می‌رود، مثل سلام کردن. از شیرینی لبخندش، لبخند به لبم می‌آید و برایش سر تکان می‌دهم. از پله‌ی برقی آن‌طرف که پایین می‌رویم، بچه‌ای را می‌بیند که دست در دست مادرش روی پله بالا می‌آید و از کنارمان می‌گذرد، به او لبخند می‌زند و دستش را به نشانه‌ی سلام به آرامی بالا می‌‌آورد. در ایستگاه مترو گمش می‌کنم. قطار که حرکت می‌کند، می‌بینم که از آن سر واگن دارد می‌آید، لنگان لنگان، سربه‌زیر و لبخند بر لب. از من رد می‌شود و می‌رسد به بچه‌ای که در کنار پدرش نشسته است، به رویش لبخند می‌زند و دستش را آرام بالا می‌آورد، یعنی سلام. یکی دو بار دیگر هم می‌آید و می‌رود و به بچه‌ها لبخند می‌زند و برایشان دست بالا می‌آورد. احساس خوبی دارم که آقای شیرین‌لبخند یا شیرین‌دل یا شیرین‌روی، من را هم به حساب آورده است. کاش گاهی عقل من هم این‌قدر شیرین بود.

۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین الف