من عین الف نه، مثل دالم

۸۶ مطلب با موضوع «پریشان‌گویی» ثبت شده است

واثق شو

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

در راستای مطلب پیشین، «ندا آمد که واثق شو به الطاف خداوندی»1:

«وَمَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِیمًا؛ وَمَنْ یَکْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا یَکْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا»2

____________________________________________

1- حافظ

2- سوره‌ی نساء، آیات 111-110

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

ماجرای تو بود و خودت

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

هر ظلمی که به دیگری کردی، خودت برای جبرانش حرکتی بکنی یا نه، خداوند برای او جبران می‌کند، حالا این‌طرف (خودش بفهمد یا نفهمد) یا آن‌طرف، یا هر دو. اما اگر خودت برای جبران گامی برنداشتی، تو می‌مانی و ظلمی که به خودت کردی تا «کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً1». راستش، گویی اصل ماجرا برای هر کس همین است: آمده بودی که قد بکشی و چیزی بشوی برای خودت. با خودت چه کردی؟

____________________________________________

1- اسراء، 14

۶ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
عین الف

آلودگی صوتی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

پنجره‌های خانه را عوض کرده‌ایم. این پنجره‌های UPVC و شیشه‌های دوجداره خیلی کارآمد هستند، هم از نظر صرفه‌جویی در مصرف انرژی، هم از حیث کاهش ورود صدا و گرد و خاک. البته در بخش صدا، حرفی هست در کارآمدیشان و آن هم این‌که قرار بود مانع آلودگی صوتی شوند، نه این‌که جلوی ورود هر صدایی را بگیرند. قرار نبود، بروی کنار پنجره و ببینی که معلوم نیست از کی باران باریده و تو نفهمیده‌ای، چون صدای قطرات باران را نشنیده‌ای. قرار نبود صدای اذان هم  حذف شود. قرار نبود که صدای شادمان بازی بچه‌ها در برف هم به گوش نرسد، و حتی صدای ساز و آواز آن خواننده و نوازنده‌ی دوره‌گرد که احتمالاً با هر معیار فنی، می‌تواند آلودگی صوتی محسوب شود ... شکر خدا که هوا که به سمت گرم‌تر شدن برود، بیشتر می‌شود پنجره‌ها را باز کرد، اما نمی‌دانم در این مدت چند صدا را از دست می‌دهم.

لطفاً پنجره‌های آینده طوری ساخته شوند که امکان انتخاب صداهای عبوری از آن‌ها فراهم باشد.

با سپاس

۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین الف

تعقیب دشمن در آن‌سوی مرزها

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

اگر دشمنی را که دشمن ذاتی است و در هجومش پایدار و راسخ است، تا سرحد سرزمینت برانی و رهایش کنی، رهایت نمی‌کند، تجدید قوا می‌کند، از غفلت و ضعفت استفاده می‌کند و دوباره و چندباره حمله می‌کند. چنین است که دچار تکرار گناهان و درگیر گناهان تکراری می‌شوم و پیوسته درجا می‌زنم. رکود و سکون در برابر دشمن، با تکرار و تداوم درگیری‌های تکراری همراه است که خستگی را به‌دنبال دارد و در پی خستگی، عقب‌نشینی محتمل است. ناگزیر باید حمله کرد و پیش رفت و مرزها را به‌عقب راند و به دشمن امان نداد. باید در راه رشد، پیوسته گام برداشت، (حتی / البته) آهسته و پیوسته. باید سرزمین وجود را گسترش داد. باید کشورگشایی کرد.

۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین الف

تولد سخت

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

من به‌سختی زاده شدم. می‌گویند دشوارترین تولد مربوط به من بود. تولدهای بعدی ساده‌تر بود و پی‌در‌پی. من منم، نخستین واژه بر کاغذ سفید.

۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین الف

وقت زیاد است. بیا دور خودمان بچرخیم.

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

فکرش را بکن! چند بار شد که دعا کردی و خدا را خواندی که «خدایا تو را می‌خوانم و از تو می‌خواهم که چنین شود» و بعد چنان شد؟ بشمار و حساب کن که چند مرتبه گفتی «ای خدا! اگر این قضیه درست شود و این ماجرا به سامان برسد، اگر این اتفاق بیفتد، اگر این نشانه را بنمایی، دیگر اطمینان پیدا می‌کنم و استوار گام در راه می‌گذارم و تا آخر هم پایم را کج نمی‌گذارم یا حداقل تلاشم را می‌کنم که چنین باشد»؟ اما بعد باز طور دیگر قدم برداشتی و به راه دیگر رفتی و بازی‌هایی درآوردی که خودت بهتر می‌دانی.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

ترس‌کاوی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

این نوشته دربرگیرنده‌ی سؤالاتی خام و اولیه درباره‌ی ترس است که نه‌تنها هنوز برای فکر کردن عمیق در مورد پاسخ آن‌ها فرصتی نیافته‌ام، بلکه درباره‌ی درستی خود سؤالات و واژه‌گزینی آن‌ها هم نتوانسته‌ام تأمل چندانی کنم. ازاین‌رو، احتمالاً نه‌تنها خواندن آن برای خوانندگان محترم این‌جا عایدی چندانی ندارد (ان شاء الله خواندن سایر مطالب چیزی داشته باشد)، بلکه با توجه به طولانی بودن نسبی آن، وقت قابل‌توجهی هم از ایشان خواهد گرفت. البته نظرات و راهنمایی‌های احتمالی دوستان بزرگوار برای من مفید خواهد بود، ان شاء الله.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

عمق تخصص، اوج شهرت

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

حالا افراد بسیاری که هر یک در زمینه‌ای متخصص هستند، در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام حضور دارند. برخی به‌واسطه‌ی شهرتی که در زمینه‌ی تخصص خود داشته‌اند، برای ارتباط با دوستان و دوستدارانشان و یا حتی به درخواست آن‌ها، به شبکه‌های اجتماعی پیوسته‌اند و برخی هم به‌وسیله‌ی شبکه‌های اجتماعی، در زمینه‌ی تخصص خود به شهرتی رسیده‌اند. از این‌ها بگذریم.

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف

قرار بی قرار یا قرار بی‌قرار

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

قرار بود نماز، ذکر و یادآور باشد، که معنا و هدف زندگی را فراموش نکنم. قرار بود راهنما باشد که مسیر را گم نکنم. قرار نبود کاری بشود در میان انبوه کارهای روزمره. قرار نبود یکی از آن کارهایی باشد که فقط باید انجام داد که به انجام رسیده باشد. قرار بود همه‌ی کارهای دیگر از آن رنگ بگیرند و رنگ آن را بگیرند. قرار بود اول هر وقت بر پا داشته شود تا روح باشد برای هر چه که تا وقت نماز دیگر انجام می‌دهم و حتی می‌اندیشم. قرار بود مثل نیّت نماز که روح نماز است، نماز اول وقت، چون روح در تمام کارهای در پی خود دمیده شود. قرار بود همه‌ی کارهای دیگر تعقیبات نماز بشوند یا حتی خود، نماز بشوند. قرار نبود نماز کاری بشود مثل کارهای بی‌روح و سرگردان و پریشان دیگر؛ یکی از آن‌ها و در میان آن‌ها. قرار نبود در نماز هم فکر و ذکر و دلم پی کارهای دیگر باشد. قرار بود در هر کاری که هستم در نماز باشم و فکر و ذکر و دلم پیش صاحبش باشد.

صاحب‌ِ دل، صاحبِ ذکر، صاحب‌ِ نماز! ببین که من با دل و با نماز و با خودم چه کرده‌ام؟

اما دلم هنوز خوش است که صاحبی دارد که تویی. تویی که قرار دل بی‌قرار یک آدم بدقول‌وقراری.

___________________________________________________________

پی‌نوشت: لطفاً فقط بگذارید به حساب پررویی و داغونی نگارنده.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

نقل‌و‌نبات لطفاً

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

پیرو مطلب پیشین، باز هم این سؤال در نظرم آمد که چرا گاهی برخی از ما از گفت‌وشنود و تخیل درباره‌ی افعالی مثل طی‌الارض و پیش‌بینی آینده و گفتن از نادیده‌های گذشته، بیشتر لذت می‌بریم تا سخن گفتن و شنیدن از اخلاق نیکو و تلاش برای تحصیل آن. یعنی مثلاً هنگامی که نقلی درباره‌ی عالم و سالک راه اخلاقی می‌خوانیم یا می‌شنویم که در اثر مجاهدت‌های اخلاقی به مرتبه‌ای بلند رسید، حتماً باید چند چشمه کرامت هم برایمان روایت کنند تا مطمئن شویم که این راه ارزشش را دارد و برای قدم برداشتن قدری تشویق شویم. مگر نه این است که پیامبر (ص) برای اتمام مکارم اخلاق مبعوث شد، نه طی‌الارض و نمایش این‌دست توانایی‌ها. حتی معجزه‌ها هم وسیله‌ای هستند که انسان‌ها را به راه بیاورند، به همان راهی که به‌سوی توحید و قسط و پروش مکارم اخلاق می‌رود. پس چرا گاهی از شنیدن اولی (دیدنش بماند) بیش از دیدن و یا عمل به دومی کیف می‌کنیم، در حالی که آنان که از مسیر اخلاق رفتند، به آن کرامات هم رسیدند و البته آن را نقل‌ونبات این راه دانستند و اصالتی هم برای آن قائل نبودند؟ هر چه بود یا پنهان می‌کردند و یا در آشکار کردن آن در پی عبودیت و ادای تکلیف حق بودند. اما بدون تعارف، پای‌درراه‌ننهاده‌هایی مثل من گاهی بیش از آن که شوق گام زدن در مسیر و نیل به‌سوی هدف را داشته باشند، از تصور همان نقل‌ونبات در دلشان قند آب می‌شود.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف