من عین الف نه، مثل دالم

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن» ثبت شده است

یک منفی کوچک، یک منفی ساده

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

ساعت 2 بامداد، به‌عنوان آخرین کار پیش از خوابیدن، می‌خواهم صفحات شناسنامه را اسکن کنم. کاغذهای تل‌انبارشده روی اسکنر/پرینتر را برمی‌دارم و روی زمین می‌گذارم. ناامیدانه به این حجم کاغذهای گوناگون که حدود دو ماه است روی پرینتر جا خوش کرده‌اند نگاه می‌کنم. چند جزوه و کتاب قطور پرینت‌شده را جدا می‌کنم و کنار می‌گذارم. این‌ها را بیرون پرینت گرفته بودم،‌چون تعداد صفحاتشان زیاد بود. اما موقتاً این‌جا گذاشتم تا جای بهتری برایشان پیدا کنم. زیردستی و چند کاغذ بزرگ مشق خوشنویسی را هم جدا می‌کنم و طرف دیگری می‌گذارم. نوروز برای کسی چیزی به‌عنوان هدیه نوشته بودم و این کاغذها مشق‌ها و پیش‌نویس‌ها و تلاش‌های ما‌قبل‌نهایی برای نوشتن آن کار بوده‌اند. چند برگه‌ای که پشت و رویشان نوشته‌شده یا چیزی چاپ شده است را نگاه می‌کنم و می‌بینم مدت‌ها از آخرین استفاده از آن‌ها گذشته است و بعید است ماندنشان ضرورتی داشته باشد. برگه‌ها را پاره می‌کنم. چند برگه‌ی دیگر هم از همین نوع پیدا می‌کنم و پاره می‌کنم. چند برگه‌ی گلاسه‌ی خوشنویسی که یک رویشان سفید است پیدا می‌کنم. یک پوشه‌ی قرمز هم هست. برگه‌های گلاسه را می‌گذارم داخل پوشه برای تمرین‌های احتمالی آینده. چند برگه‌ی یک‌روسفید را از بین برگه‌های باقی‌مانده جدا می‌کنم و می‌گذارم کنار برای پرینت‌ها یا نوشتن‌های بعد. باز چند برگه‌ی باطله را پاره می‌کنم و چند برگه‌ی یک‌رو را جدا می‌کنم. نگاه می‌کنم پاره می‌کنم، نگاه می‌کنم جدا می‌کنم، نگاه می‌کنم کنار می‌گذارم. پاره می‌کنم، پاره می‌کنم، پاره می‌کنم.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

ماهی لغزان، در آب گل‌آلود

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

با کتاب «برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال» از طریق مطالب یکی دو تا از وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کنم، آشنا شدم و هنوز هم در حال مطالعه‌ی کتاب هستم. اما توصیفی که درباره‌ی رابطه‌ی تصمیمات و افکار و نوشتن، در این کتاب خواندم و در ادامه می‌آید، به‌نظرم بسیار خوب است و دوست داشتم آن را با خوانندگان این وبلاگ هم که ممکن است این کتاب را نخوانده باشند، به اشتراک بگذارم.

***

«... چرا بنویسیم؟ هر تصمیمی، تا زمانی که اتخاذ نشده و به آن عمل نشود، صرفاً یک فکر است. فکر کردن مانند تلاش برای گرفتن یک ماهی با دستان خالی است. ماهی‌ها به‌راحتی از چنگ شما می‌گریزند و دوباره به اعماق گل‌آلود ذهن شما برمی‌گردند و ناپدید می‌شوند. نوشتن چیزها، به ما این امکان را می‌دهد که افکار خود را تصرف کنیم و آن‌ها را در روشنایی روز بررسی کنیم. با بیرون آوردن افکار خود، شروع به خالی کردن ذهنمان از چیزهای اضافی می‌کنیم. ما با نوشتن هر خط، یک فهرست ذهنی از تمام گزینه‌هایی که در حال دریافت توجهمان هستند، درست می‌کنیم. این اولین قدم برای پس گرفتن کنترل زندگی‌مان محسوب می‌شود. از همین‌جاست که می‌توانید سیگنال اصلی را از اختلالات جدا کنید. اینجاست که سفر بولت ژورنال شما آغاز می‌شود.»*

__________________________________________________________________________________

* رایدر کارول، برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال. ترجمه‌ی زهرا نجاری، نشر کتاب کوله‌پشتی، 1398.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

م...بات منطقی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

همیشه سعی می‌کرد منطقی فکر کند و منطقی تصمیم بگیرد. خیلی به خودش فشار می‌آورد که احساسات را در محاسبات منطقی و تصمیماتش دخیل نکند تا به یک نتیجه‌ی مطلوب برسد. اما نتیجه‌های منطقی‌اش اغلب به‌شکلی غیرمنطقی با آن‌چه اتفاق می‌افتاد جور درنمی‌آمد. بعد انگار درونش چیزی سخت ضربه می‌خورد. چیزی که توضیح منطقی برایش نداشت. به نظرش می‌رسید در منطقش چیزی کم است، چیزی که نمی‌دانست چیست.

_________________________________________________________________________

پی‌نوشت: ممکن است واژه‌ها خیلی منطقی به‌کار نرفته باشند.

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
عین الف

بیا فرار نکنیم

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

در «نوشتن» خیر بسیار است. انگیزه‌ها اگر صحیح نیستند، «نوشتن» را نباید تعطیل کرد، انگیزه‌ها را باید تصحیح کرد. همین و بس.

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

چتر نجات

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

قرار بود تا زمانی که کمی بهتر شوم (یا بدی‌هایم کمی کمتر شود) ننویسم یا کمتر بنویسم. نشد، بدتر شدم. حالا شاید دوباره بنویسم، بلکه شرم کمی سرعت سقوطم را کم کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین الف