«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

متأسفانه برای من کم پیش نیامده است که به‌دلیل فراهم نبودن شرایط مطلوب کاری را شروع نکرده‌ام و یا فعالیتی را کنار گذاشته‌ام و البته حالا که نگاه می‌کنم می‌بینم اشتباه کرده‌ام و باید این رویه را اصلاح کنم. اگرچه پیام بیت زیر به‌نظر بدیهی می‌رسد، اما در واقع یک اصل و روش بسیار مهم زندگی در آن خلاصه شده است که درک آن و پیروی از آن، تأثیر شگرفی بر جریان زندگی خواهد داشت:

به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل

و گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم1

که بر ما و از ما بیش از قدر وسعمان تکلیفی و انتظاری نیست. اگر در عمل کردن با شرایط غیرایده‌آل موجود، خسارتی بیش از خسارت انتظار بی‌سرانجام و بی‌عملی وجود ندارد، قدم در راه بگذاریم و بعد به قدر توان در تکمیل نواقص و اصلاح کژی‌ها بکوشیم. نکته‌ی زیر از استاد علی صفایی حائری هم نسبت به این موضوع بی‌ارتباط نیست:

«یکی از مکرهای شیطان همین است. وقتی که مشکلی پیش می‌آید، اصل صورت مسأله را پاک می‌کند. می‌گوید: نمازت را این‌جوری خواندی، اصلاً نماز نخوان. نمی‌آید عیب را بردارد. سفره‌ای انداخته‌ای، در آن دعوا شده، می‌گوید دیگر سفره نینداز. نه، سفره را بینداز، این کار را منتفی کن. نماز را بخوان و این مشکل را بردار. مکر شیطان این است که از بدی‌ای که به‌وجود می‌آید، همه‌ی مسأله را زیر سؤال می‌برد که رابطه دیگر برقرار نکن، با مادرت دیگر نیا، با خانواده‌ات نروی، با فلانی نروی، بچه‌اش بچه‌ام را چه‌کار کرد ...»2

_______________________________________________

1 سعدی

2 علی صفایی حائری، روابط متکامل زن و مرد، انتشارات لیله‌‌القدر، ص 57.

پی‌نوشت: این مطلب به‌نوعی تکرار یکی از مطالب پیشین شد.