«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«پس مؤمن نیازها را تأمین می‌کند و همه آنچه را که به او وابسته است، رشد می‌دهد؛ ولی با ملاک اهمیت! یعنی کورکورانه و یک‌بعدی نیست که بگوید من باید اول این کار را بکنم، بعد آن کار را! ما خیال می‌کنیم نظم یعنی مراعات ترتیب قراردادی امور؛ یعنی من برای خودم برنامه بگذارم که ساعت هشت این کار را می‌کنم، ساعت نه آن کار، ساعت ده فلان کار و .... به رعایت این ترتیب قراردادی نظم می‌گویند؛ حال آن‌که نظم یعنی هر چیزی را در جای خودش گذاشتن و مراعات ترتیب واقعی حادثه‌ها را کردن، نه مراعات ترتیب قراردادی!

ترتیب واقعی حادثه‌ها با ملاک اهمیت مشخص می‌شود و حادثه‌ها با ملاک اهمیت دسته‌بندی می شوند. این است که چه‌بسا قراردادهای من شکسته شود و بر هم بخورد؛ من که بنا داشتم حتماً سر ساعت دوازده غذا بخورم یا قول داده بودم فلان جا بروم، وقتی مسئله مهم‌تری مطرح می‌شود، خشکی و حماقت است که بگویم من باید سر ساعت دوازده غذا بخورم! می‌خواهیم سر ساعت دوازده شکممان خراب نشود؛ در‌حالی‌که در این ساعت دل‌هایی خراب می‌شوند؟! نه دل‌ها، بلکه جامعه‌هایی می‌گندند. این یعنی نظم؟!»1

________________________________________

1- علی صفایی حائری. جمع‌ها و حاصل. انتشارات لیله‌القدر، چاپ نهم، 1401.

پی‌نوشت: با خواندن این بخش به یاد دوست عزیز و بزرگوار، جناب «ن. .ا» افتادم.