من عین الف نه، مثل دالم

۲۱۷ مطلب با موضوع «به من» ثبت شده است

شیرین‌عقل

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

راه رفتنش عادی نیست، انگار یک پایش کمی کوتاه است و می‌لنگد. به پله برقی که می‌رسد، کمی برمی‌گردد و نیم‌رخ صورتش را می‌بینم، و لبخندی را که به لب دارد. عادی نیست. از آن‌هایی است که زیاد عادت نداریم به بودنشان، به دیدنشان. از آن‌هایی که شاید اسمشان را می‌گذاریم شیرین‌عقل یا چیزهای دیگر. از روی پل عابر که داریم می‌گذریم، برمی‌گردد و به من لبخند شیرینی می‌زند و دستش را به‌آرامی بالا می‌رود، مثل سلام کردن. از شیرینی لبخندش، لبخند به لبم می‌آید و برایش سر تکان می‌دهم. از پله‌ی برقی آن‌طرف که پایین می‌رویم، بچه‌ای را می‌بیند که دست در دست مادرش روی پله بالا می‌آید و از کنارمان می‌گذرد، به او لبخند می‌زند و دستش را به نشانه‌ی سلام به آرامی بالا می‌‌آورد. در ایستگاه مترو گمش می‌کنم. قطار که حرکت می‌کند، می‌بینم که از آن سر واگن دارد می‌آید، لنگان لنگان، سربه‌زیر و لبخند بر لب. از من رد می‌شود و می‌رسد به بچه‌ای که در کنار پدرش نشسته است، به رویش لبخند می‌زند و دستش را آرام بالا می‌آورد، یعنی سلام. یکی دو بار دیگر هم می‌آید و می‌رود و به بچه‌ها لبخند می‌زند و برایشان دست بالا می‌آورد. احساس خوبی دارم که آقای شیرین‌لبخند یا شیرین‌دل یا شیرین‌روی، من را هم به حساب آورده است. کاش گاهی عقل من هم این‌قدر شیرین بود.

۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین الف

پیشروی میلی‌متری

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

چند روز پیش که مطلب خوب دوست گرامی، «آقای گوارا» را خواندم، یاد جملات استاد صفایی حائری در سخنرانی فایل پیوست افتادم. ان شاء ‌الله مفید باشد!

پیشروی میلی‌متری

 

_________________________________________________________________________

پی‌نوشت: فایل صوتی برگرفته از برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری» است.

@einsad

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

کار فرهنگی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«داستان ما، داستان چوپانى است که از یک طرف به گوسفندش پوست خربزه مى‌داد و از طرف دیگر دنبه‌اش را وزن مى‏‌کرد تا ببیند چاق شده یا نه. ولى داستان ابراهیم، داستان کسى است که شتاب‌زده نیست، حلیم است و به سمت حق باز‌مى‏‌گردد و با او در رابطه است تا ثباتى داشته باشد که خداوند مى‏‌فرماید: «انَّ ابْرَاهِیمَ لَاوَّاهٌ حَلِیمٌ»1.

۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف

خسته از بازی‌ها، از بازیگری‌ها

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

در کتاب «صراط»، استاد صفایی حائری خاطره‌ای را تعریف می‌کنند که در آن کسی از ایشان می‌پرسد که برای رسیدن به کمال از چه راهی باید رفت، ریاضت، تمرکز و خلوت، عبادت و ذکر و نماز و مستحبات، خدمت به خلق و محبت و ایثار، جهاد و شهادت؟ ایشان پاسخ خود را این‌چنین روایت می‌کنند:

«گفتم: هیچ‌کدام، نه عبادت، نه ریاضت، نه خدمت و نه شهادت و ...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

نامه‌ای به گذشته

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

سلام علیکم

قرار شده نامه‌ای بنویسم به تو، یعنی من ده سال پیش. حالا همین‌طور بی‌آداب و ترتیب شروع می‌کنم به نوشتن، ببینم چه می‌شود.

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین الف

خسته‌ی راه ... رسته از حالت‌ها

 

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«اکنون تو پس از آن توبه که خودت داشتی و طلب این توبه از او، با او حرف‌هایی را در میان می‌گذاری که: خدایا! من هر گاه با خودم گفتم که آماده شدم و برای نماز به‌پا ایستادم و به نجوای تو رسیدم، هر گاه که این را با خودم گفتم و هر گاه که این آمادگی را پیش‌بینی کردم، بر‌عکس تو مرا با چُرت و خواب همراه کردی و شور نجوا را از من گرفتی.

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف

فقط برای رشد خودت، داداش بردار بیار دیگه ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خوب، راستش این است که در مورد بازگشت کتاب‌هایی که امانت می‌دهم چندان صبور نیستم. نه این‌که خواندن کتاب‌هایم را به کسی پیشنهاد نکنم یا آن‌ها را امانت ندهم، اما مثلاً چند هفته که از قرض دادن کتاب می‌گذرد، هی چشمم به جای خالی آن کتاب در کتابخانه می‌افتد و با خودم می‌گویم: «ای بابا! داداش بردار بیار دیگه کتابو. چی‌کار می‌کنی؟» بدیهی است ‌که کسی که کتاب را امانت می‌گیرد، خوب است که آن را در زمان معقولی بخواند و برگرداند. اگر به این رفتار عادت ندارد، تلاش برای اصلاح رفتار و عادت کردن به منضبط بودن درباره‌ی بازگرداندن امانات می‌تواند موجب رشد او شود. اگر من بتوانم در این جهت به رشد او کمک کنم، در واقع می‌توانم به رشد خودم هم کمک کنم، اما مشروط بر این که نیت من و بینش من حقیقتاً این‌گونه باشد، نه آن‌که ویژگی مثل بی‌صبری یا ... حمل بر رشدخواهی برای دیگران کنم. حالا سؤال این است که آیا با یادآوری مکرر این نیاز به اصلاح نیت، می‌توان آن را اصلاح کرد یا راه درمانی دیگری وجود دارد؟

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

دنیا را چه حساب کرده‌ام؟

 

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«لا تُضادُّ فی حُکمِکَ؛ تو در حکم و قضاوت مخالفی نخواهی داشت.

وَ لا یَعتَرِضُ عَلَیکَ؛ و بر تو اعتراضی در این مدیریت و تدبیر نخواهد بود. کسی بر تو اعتراض ندارد. آخر اعتراض باید با آگاهی و احاطه همراه باشد و شریک تو باید از تو مدد نگرفته باشد و وکیل مدافع از کسانی که تو آن‌ها را آفریدی، باید مهربانی را از تو نگرفته باشد. و محاکمه‌چی تو، باید شناخت و آگاهیش را از تو دریافت نکرده باشد.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

بِذِکرِک

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

منظره‌ی زیبایی را می‌بینم، خیلی زیبا. عکس می‌گیرم که دیگران را هم در لذت تماشای این زیبایی و بیش از آن شریک کنم. یا نکند عکس می‌گیرم که همه بدانند من آنجا بودم، کنار آن منظره‌ی زیبا. به‌جای غرق شدن در زیبایی و لذت آن و حتی عبور از آن به بالاتر، غرق عکس گرفتن می‌شوم و غرق زحمت خود را بر چشم‌ها نشاندن. همه‌جا بودن من مهم می‌شود. «من» مهم و مهم‌تر می‌شود، پس هی سلفی‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود.

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

آسان شود؟!

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خلاصه که دنباله آرامش دل اگر می‌گردی، با این‌سو و آن‌سو زدن به جایی نمی‌رسی. اینجا و آنجا ندارد، همه جای دنیا همین وضع است. چه در آن شهر مدرن فلان کشور پیشرفته، چه در گوشه‌ی دور از هیاهوی آن روستای دورافتاده، مسأله همان است و جواب هم همان. با تنوع‌ها شاید بتوانی سرت را گرم کنی، اما دل با این بازی‌ها آرام نمی‌گیرد. راه رسیدن به آرامش، راه دیگری است، خیلی نزدیک‌تر، اما نه لزوماً خیلی راحت‌تر. بستگی به خودت دارد. جواب را گفته‌اند: «ألا بِذِکرِ الله تَطمَئنُّ القُلُوب1». معما حل شده است، اما آسان؟!

_________________________________________________________________________

1. سوره‌ی رعد، آیه‌ی 28

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف