من عین الف نه، مثل دالم

۸۷ مطلب با موضوع «خودنویسی و بیخودنویسی» ثبت شده است

به انعام و لطف تو خو کرده‌ایم *

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

همیشه وقتی مراسم تشییع پیکر شهدا را می‌دیدم، در دل می‌گفتم ای کاش من هم در مراسم شرکت کرده بودم. اما همیشه یا بی‌خبر می‌ماندم یا کوتاهی همتم سبب می‌شد که بهانه‌ای برای شرکت نکردن در مراسم فراهم شود. این‌قدر این ماجرا ادامه پیدا کرد تا سال گذشته که آن شهید آمد و این‌جا هم شرحی از آن را بازگو کردم.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

فقط برای رشد خودت، داداش بردار بیار دیگه ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خوب، راستش این است که در مورد بازگشت کتاب‌هایی که امانت می‌دهم چندان صبور نیستم. نه این‌که خواندن کتاب‌هایم را به کسی پیشنهاد نکنم یا آن‌ها را امانت ندهم، اما مثلاً چند هفته که از قرض دادن کتاب می‌گذرد، هی چشمم به جای خالی آن کتاب در کتابخانه می‌افتد و با خودم می‌گویم: «ای بابا! داداش بردار بیار دیگه کتابو. چی‌کار می‌کنی؟» بدیهی است ‌که کسی که کتاب را امانت می‌گیرد، خوب است که آن را در زمان معقولی بخواند و برگرداند. اگر به این رفتار عادت ندارد، تلاش برای اصلاح رفتار و عادت کردن به منضبط بودن درباره‌ی بازگرداندن امانات می‌تواند موجب رشد او شود. اگر من بتوانم در این جهت به رشد او کمک کنم، در واقع می‌توانم به رشد خودم هم کمک کنم، اما مشروط بر این که نیت من و بینش من حقیقتاً این‌گونه باشد، نه آن‌که ویژگی مثل بی‌صبری یا ... حمل بر رشدخواهی برای دیگران کنم. حالا سؤال این است که آیا با یادآوری مکرر این نیاز به اصلاح نیت، می‌توان آن را اصلاح کرد یا راه درمانی دیگری وجود دارد؟

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

به‌سوی توری آلومینیومی آکاردئونی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

* سال اول

- گفتم پنجره‌ها رو از این توری آلومینیومی آکاردئونیا بزنیم، ولی پرسیدم، می‌گن متری ... تومن! خیلی می‌شه. حالا فعلاً چند متر توری پارچه‌ای می‌گیریم می‌چسبونیم تا سال دیگه.

...

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین الف

آداب و ترتیبی به‌قدر فهم

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

آن‌بار که به لطف خداوند به زیارت عتبات رفتم، گاهی برای آن که بتوانم آداب زیارت را بهتر و بیشتر رعایت کنم، سعی می‌کردم از مفاتیح دانشجویی یا کتب ادعیه و زیارات دیگر که در اختیار داشتیم استفاده کنم. حتماً آن دعاها و اذکار و زیارات همه خیر است و خوب است و پر از نور، اما به گمانم هر کدام مرتبه‌ای دارند که برای بهره‌مندی از برکات آن‌ها باید به آن رسید و در غیر این صورت، مطلوب حاصل نمی‌شود. برای من شاید هنوز زود و زیاد بود. شاید خواندن همان دو رکعت نماز معمولی یا نشستن و به حال خود نگریستن، فایده‌ی بیشتری داشت، اگر با شکستگی همراه بود، با درک خالی بودن دست‌ها.

در مورد علم، حتی همین علوم تجربی، دانسته‌هایی که در درون تحلیل و پرورده نمی‌شوند و به فهم نمی‌رسند، گاه نه‌تنها مفید نیستند، بلکه با ایجاد تصور فهم می‌توانند هم در فرآیند به‌کارگیری علم خسارت و آسیب ایجاد کنند و هم برای انسانیت فرد مضر باشند. آیا در مورد دعا و زیارت هم چنین آسیب‌هایی وجود دارد؟ به‌گمانم بعید نیست. معیار تشخیص وجود تناسب بین میزان رشد فرد با مستحباتی همچون ادعیه چیست؟ آیا «حال» انسان یا نکاتی همچون اثربخشی در ابعاد گوناگون زندگی می‌تواند معیار کافی باشد؟ لطفاً راهنمایی کنید.

_________________________________________________________________________

پی‌نوشت

اول) روحانی کاروان که سیّد مهربان و گرمی بود همان اول گفته بود که سعی کنید در زیارت خود را به تکلّف نیندازید. حتی همین‌جا هم بعضی از دوستان این‌چنین توصیه کرده بودند، اما ...

دوم) روز معلم بر همه‌ی دوستان بزرگواری که در عرصه‌ی تعلیم فعالیت دارند یا داشته‌اند، مبارک!

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

... نروژی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«چوب» یا «جنگل» یا هر چیز دیگر، شاید تفاوت چندانی در اصل داستان ایجاد نکند، اما درهرحال، شاید مترجم باید برای انتخاب ترجمه‌ی مناسب عنوان کتاب بیشتر دقت و بررسی کند. Norwegian Wood ترانه‌ای است از The Beatles که هاروکی موراکامی عنوان آن را برای نام‌گذاری یکی از کتاب‌هایش انتخاب کرده است و در ایران هم به‌نام «چوب نروژی»(1) و هم به‌نام «جنگل نروژی»(2) ترجمه و منتشر شده است. البته پس از قدری مطالعه، بنا بر محتوای بعضی مطالب مربوط به مصاحبه‌های اعضای گروه بیتل‌ها، به‌نظر می‌رسد که «چوب نروژی» انتخاب بهتری برای ترجمه‌ی نام کتاب باشد.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

پیشنهاد خرید کتاب

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

ظاهراً نشر خیمه و نشر احیاء از نظر مالی با مشکلاتی مواجه هستند و برای ادامه‌ی فعالیت نیازمند کمک هستند. اگر مایل بودید تا ششم بهمن می‌توانید با مراجعه به وبسایت فروشگاه اینترنتی نشر خیمه کتاب‌هایی را که مفید می‌یابید تهیه کنید. پس از انتخاب کتاب‌ها با وارد کردن کد تخفیف Z97 می‌توانید تا 30 درصد از تخفیف استفاده کنید.

_____________________________________________________________________

پی‌نوشت: شاید مطالعه‌ی کتاب «منبرهای یک دقیقه‌ای: منبرهای فاطمی» نشر احیاء، در این ایام بی‌مناسبت نباشد.

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف

راننده تاکسی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

برای تاکسی دست تکان می‌دهم. پیکان زرد پیش پایم می‌ایستد. سوار می‌شوم و با پیرمرد راننده سلام‌و‌علیک می‌کنم. کمی که می‌گذرد نگاهم به عکس سیاه‌و‌سفید چروکیده و پرترکی می‌افتد که روی زیرسیگاری کنار داشبورد چسبانده شده است. در عکس، آقا تختی و دو نفر دیگر است با شلوارهای زورخانه کنار هم ایستاده‌اند. به ذهنم می‌رسد که انتخاب این عکس خاص اما نه‌چندان مشهور با آن فرسودگی کاغذش شاید دلیلی دارد مثل ارتباط راننده و آقا تختی، به‌ویژه که به نظرم می‌آید یکی از آن دو نفر دیگر حاضر در عکس بی‌شباهت نیست به راننده که هنگام سوارشدن لحظه‌ای چهره‌اش را دیدم، اما مطمئن نیستم. از زمان حیات آقا تختی هم کم نگذشته است و من هم دقیقاً‌ تاریخ‌ها را در ذهن ندارم که حساب‌و‌کتاب کنم و ببینم سن آن زمان مرد داخل عکس با سن اکنون پیرمرد راننده جور درمی‌آید یا نه. نگاهم به دست پیرمرد می‌افتد که روی دنده کم‌وبیش می‌لرزد و به نظرم می‌رسد که از نظر سن‌وسال می‌تواند خودش باشد. چون کنار راننده نشسته‌ام نمی‌توانم کاملاً رویم را به‌طرفش برگردانم و این‌قدر نگاهش کنم تا مطمئن شوم این چهره‌ی سالخورده‌ی همان پهلوان داخل عکس است. فکری به ذهنم می‌رسد. کرایه را از کیفم درمی‌آورم و به بهانه‌ی دادن کرایه رو به راننده می‌کنم و به گوشش نگاه می‌کنم. شکسته است ...

می‌پرسم: «شما هستید با آقا تختی؟». می‌گوید: «بله، مال خیلی سال پیش است» و در پس گفتنش کیفی هست و بر صورتش لبخندی. چیزهایی می‌گویم و چیزهایی می‌گوید باز هم با کیف. اما مسیر سفرمان کوتاه است و زود به پایان می‌رسد.

سفرمان کوتاه است و زود به پایان می‌رسد. خدا کند ختم به خیر شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین الف

... نرگس عزیزتر

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

این‌روزها نرگس کم‌یا‌بیش در گل‌فروشی‌ها پیدا می‌شود. البته هنوز تازه از راه رسیده است و گاهی ممکن است قیمت‌ها بالا باشد، اما فصل نرگس کوتاه است و باید فرصت را غنیمت شمرد. «گل عزیز است»، اما نرگس حسابش جداست، عزیزترین است، دردانه است با آن دلبری‌های گاه‌به‌گاه معطرش، وقتی حواست جای دیگر است. قدر نرگس را باید دانست و قدر فرصت دیدن لبخند دلنشین عزیزان را.
۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

چرا نمیای؟ چرا نمی‌ری؟

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

به‌دلایل مختلف در محافل  و مهمانی‌های بستگان و دوستان حضور مرتب و مکرر ندارم. اما آن‌ها همیشه لطف دارند و از خانواده جویای احوالم هستند و می‌پرسند: «چرا نیومد پس؟». یا گاه که در یکی از همین دورهمی‌ها حاضر می‌شوم یا تماس تلفنی داریم می‌گویند: «کم‌پیدایی، نیستی اصلاً. چرا نمیای؟» و ابراز لطف و دلتنگی می‌کنند. بااین‌حال، یکی از سؤالات تقریباً ثابتی که در همان حضورهای محدودم می‌پرسند این است: «چرا نمیری؟» یا «برنامه‌ای برای رفتن نداری؟». در واقع، ‌وقتی نیستم سؤال این است: «چرا نمیای؟» و وقتی هستم: «چرا نمی‌ری؟»

____________________________________________________________

پی‌نوشت: واقعاً نسبت به من لطف و محبت دارند. فقط کمی (مثلاً) طنزآمیزش کردم که چیزی بنویسم.

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد؟!*

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

احتمالاً منظور حافظ دقیقاً این نبوده و البته شاید به‌گمان خودش برای آراستن سخنش اغراق کرده است، اما شما از این به بعد، حواستان باشد، آهسته خدا را شکر کنید، چون

Some people find the phrase thank God offensive.

_____________________________________________________

* من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف / تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد

(حافظ)

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف