من عین الف نه، مثل دالم

۱۰۹ مطلب با موضوع «از دیگران» ثبت شده است

امام رئوف از زبان سید دل‌نشین

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

سلام و رحمت خدا به روح پاک این سید دل‌نشین و معلم مشفق.

 

 

۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عین الف

خداحافظ طلبه‌ی سابقاً مهندس

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

سه‌شنبه عصر بود که اینستاگرام را باز کردم و در استوری حجت‌الاسلام سرلک، یکی از پست‌های آقای علی شاملو را دیدم که نوشته‌ای قریب به این مضمون روی آن گذاشته شده بود: «علی شاملوی عزیز هم رفت». اصلاً متوجه نمی‌شدم که منظور چیست. این پست را که مربوط به سالروز تولد چهل سالگیشان بود، چند وقت پیش خوانده بودم. پست را دیدم، همان بود که در انتهایش هم از آرزوی شهادت گفته بود. گفتم شاید حاج آقای سرلک با آقای شاملو شوخی کرده‌اند و یا خبر اشتباهی به ایشان رسیده است. رفتم جلوتر تا رسیدم به صفحه‌ی کتابرسان و فهمیدم که متأسفانه اتفاقی افتاده است، اما همچنان امیدوار بودم که اشتباهی شده باشد و در جست‌وجوی نشانه‌ای که مؤید اشتباه بودن این خبرها باشد. اما هر چه پیش رفتم، آن‌چه بیشتر تأیید شد، خبر درگذشت آقای شاملو بود، حجت‌الاسلام علی صفوی شاملو، یک طلبه‌ی سابقاً مهندس.

چند سال پیش بود که از طریق خواندن یکی از پست‌های بازنشرشده‌ی کانال تلگرامی آقای شاملو به کانال تلگرامی ایشان رفتم و نخستین بار اندکی با برخی احوال و اندیشه‌های ایشان آشنا شدم. آن‌چه برای من جذاب بود، یکی علاقه‌ی ایشان به آثار و اندیشه‌های استاد صفای حائری بود (که خودم نیز مدتی بود تا حدی با آن‌ها آشنا و به آن‌ها علاقه‌مند شده بودم) و دیگری پیشینه‌ی زندگی آقای شاملو که پیش‌تر یک دانشجوی خوب رشته‌های مهندسی بودند (مثل خودم)، اما ورود به حوزه و فعالیت در مسیری جدید را برای ادامه‌ی زندگی انتخاب کرده بودند و این تصمیم اخیر، به‌نظرم حرکت شجاعانه‌ای بود که من هیچ‌گاه جرأتش را نداشتم.

در مورد این‌که آقای شاملو که بود و چه کرد، من نمی‌توانم چندان توضیحی بدهم. مطلب زیر، شرح کوتاهی است که خود ایشان در مورد ماجرای تغییر مسیر زندگیشان در کانال تلگرامشان منتشر کرده بودند:

«چرا شیفته «عین صاد» هستم؟

در طول این سال‌های طلبگی ، شاید پرتکرارترین سؤالی که پاسخ داده‌ام، این بوده که «چه شد که پس از سال‌ها تحصیل دانشگاهی و کار صنعتی و ... طلبه شدی». (شاید بد نباشد عرض کنم که بنده فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و کارشناسی ارشد مهندسی صنایع از دانشگاه علم و صنعت هستم و در 28 سالگی تحصیل حوزوی را آغاز کردم.)

این سؤال یک جواب دارد و آن هم آشنایی من با نوشته‌ها و اندیشه‌های استاد «آیت الله علی صفایی حائری» است. در تمام سال‌های دانشجویی، حتی لحظه‌ای به ذهنم خطور نکرده بود که ممکن است روزی لباس «طلبگی» بپوشم و «آخوند» شوم. تا این‌که استاد را شناختم و همه زندگی‌ام به هم ریخت ...

یادم هست که مشغول آماده شدن برای آزمون دکتری بودم. آن سال‌ها، سال‌های ۸۶ و ۸۷، کتابخانه دانشگاه تهران تا ساعت ۱۲ شب باز بود و برای مطالعه آنجا می‌رفتم.

هر روز صبح کتاب آمار مهندسی جان فروند و یکی دو تا دیگر از منابع مهندسی صنایع را به همراه چند تا از کتاب‌های استاد توی کیفم می‌گذاشتم و به کتابخانه می‌آمدم. شب، هنگام برگشتن به منزل، می‌دیدم که فقط کتاب‌های استاد را خوانده‌ام و تمام روزم به مطالعه و تفکر روی آنها گذشته است.

اولین تجربیات تبلیغی من در همین دوران و قبل از طلبگی شکل گرفت، که در جمع‌های چند نفری، کتاب «رشد» ایشان را توضیح و شرح می‌دادم و آثار شگفت آن را روی دوستانم می‌دیدم. از اینجا ایده طلبه شدن کم‌کم در ذهنم جدی شد و رسیدم به جایی که الان هستم.

در این هشت سال، روزبه‌روز بیشتر معتقد شده‌ام که نوشته‌ها و اندیشه‌های استاد، گنجینه‌ای بینظیر است. امروز اعتقاد جدی دارم که برای معرفی دین و پاسخ به هجمه‌ها و شبهه‌ها، و تبیین اینکه اصلاً در دنیای پرآشوب و پرتحول امروز چه نیازی به دین داریم و زندگی دیندارانه چه برتری بر زندگی بدون دین دارد، هیچ مجموعه‌ای بیشتر از آثار ایشان راهگشا نیست، مخصوصاً اگر با مخاطب دانشگاهی، اهل مطالعه و خوشفکر مواجه باشیم. و البته سلوک عملی پیامبرگونه و برخوردهای تربیتی و انسان‌ساز ایشان هم دنیایی دیگر است که جذابیتی، چه بسا بیشتر از اندیشه ایشان داشته باشد.

توضیح بیشتر این موضوع، و ویژگی‌های نظام اندیشه‌ای استاد صفایی را در فایل صوتی زیر عرض کرده‌ام که اولین جلسه از سیر مطالعاتی آثار استاد است. امیدوارم نیازمندان واقعی، این مباحث را بشنوند و منشأ تحول برایشان باشد. ان‌شاءالله درباره این عالم ربانی و تئوریسین تربیت دینی، و همچنین درباره مسیر طلبگی در دنیای امروز بیشتر خواهم نوشت.»

حجت‌الاسلام علی صفوی شاملو (یا به‌قول برخی از اهل ذوق «عین صاد شین») همچون استاد علی صفایی حائری (متخلص و مشهور به «عین صاد») در سانحه‌ی رانندگی درگذشتند، آقای شاملو در سن چهل سالگی و استاد صفایی در سن چهل و هشت سالگی.

آقای شاملو، مدتی پیش مجموعه‌ی ارزشمند «کتابرسان» را بنیان نهادند و توسعه دادند که امیدوارم این مجموعه همچنان در مسیر خود به پیشرفت و رشد ادامه دهد.

_______________________________________________________________

پی‌نوشت:

اول) پیکر مرحوم شاملو، امروز، پنج‌شنبه، 26 اسفند 1400 به خاک سپرده شد. اگر مایل بودید و توانستید برای ایشان نماز لیله‌الدفن بخوانید (علی صفوی شاملو فرزند مجتبی).

دوم) وبسایت کتابرسان در نشانی زیر در دسترس است و در اینستاگرام هم با نام ketabresan_net2 می‌توانید از فعالیت‌های کتابرسان باخبر شوید.

https://ketabresan.net

 

سوم) کانال تلگرام مرحوم شاملو در نشانی زیر در دسترس است:

https://t.me/ali_shamlu

 

چهارم) در نشانی زیر هم کانال تلگرامی که آقای شاملو برای شرح آثار استاد صفایی ایجاد کرده بودند در دسترس است:

https://t.me/einsad_sharh

۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف

قدر شب

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

در کتاب «تفسیر سوره قدر» استاد صفایی حائری چنین آمده است:

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

روغن ریخته را به حساب نیاور

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

گاه پیش می‌آید که شخص به کاری علاقه و اشتیاق ندارد یا در زمان خاصی آن را خوش نمی‌دارد، مثلاً خویشاوند، دوست یا آشنایی درخواست کاری از فرد دارد که ظاهراً برایش هیچ عایدی مادی و دنیوی ندارد، در حالی که آن فرد در همان زمان می‌تواند کاری را انجام دهد که به‌طور معمول به آن علاقه‌ی بیشتری دارد یا از انجام آن لذت بیشتری می‌برد و یا نتیجه‌ای که از انجام آن حاصل می‌شود سود مادی یا نفع شخصی و شغلی بیشتری عایدش می‌کند. از سوی دیگر خود شخص می‌داند که آن کار اول به لحاظ اخلاقی و معنوی عمل نیکوتری است و نزدیک‌تر است به رضای الهی. اینجا تعلل نکردن برای انجام کار اول، و به‌علاوه پرداختن به آن کار با علاقه و لذت روحی حائز اهمیت است، چرا که می‌تواند نشان‌دهنده‌ی انتخاب واقعی و قلبی فرد باشد. در غیر این صورت ممکن است حاصل تعارف و رودربایستی باشد که اگر چنین باشد دیگر نمی‌توان آن ارزش اخلاقی و معنوی حالت اول را برای آن قائل بود و شاید اثر چندانی هم در رشد انسانی فرد نداشته باشد. اینجا فرد می‌تواند انگیزه و عملش را ارزیابی کند که واقعاً‌ در پی رضای خدا و رشد انسانی است یا صرفاً درگیر تعارف و حفظ وجهه‌ی خویش است و روغن ریخته را نذر امامزاده می‌کند.

در بخش کوتاهی از یک حدیث، امام حسین (ع) می‌فرمایند: «... و لاتحتسبوا بمعروفٍ لم تعجلوا ...» که مرحوم علی صفایی حائری در کتاب «چهل حدیث از امام حسین (ع) در سبک زندگی و بندگی» آن را این‌گونه ترجمه کرده‌اند: «کار خوبی را که با شتاب انجام نداده‌اید، به حساب نیاورید*».

____________________________________________________________________________

* علی صفایی حائری، چهل حدیث از امام حسین (ع) در سبک زندگی و بندگی. چاپ هفتم، انتشارات لیله‌القدر، 1398.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

بذار خاموشت کنم

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

کسی از دنیا رفت و گفتند که علت مرگش اطفاء حریق بوده است. پرسیدند: «خودش در جریان عملیات خاموش کردن آتش دچار حریق شده است؟» پاسخ دادند: «خیر. مرحوم خودش دچار حریق شده بود، دوستانش با بیل اقدام به خاموش کردن آتش کردند. هم آتش خاموش شد، هم چراغ زندگی آن مرحوم». این لطیفه در واقع نسخه‌ی جدیدتری از ماجرا و لطیفه‌ی معروف «دوستی خاله خرسه» است.

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین الف

امتداد زندگی (شب عاشقان بی‌دل)

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«سپاه با گفت‌وگو و کشمکش یک شب را مهلت داده، در آن شب، اباعبدلله و اصحاب، و اباعبدلله و اهل بیت، و اباعبدلله و زینب، گفت‌وگوهایی دارند و داد‌وستدها و آماده‌سازی‌ها و شهودها و دیدارهایی.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

ماهی لغزان، در آب گل‌آلود

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

با کتاب «برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال» از طریق مطالب یکی دو تا از وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کنم، آشنا شدم و هنوز هم در حال مطالعه‌ی کتاب هستم. اما توصیفی که درباره‌ی رابطه‌ی تصمیمات و افکار و نوشتن، در این کتاب خواندم و در ادامه می‌آید، به‌نظرم بسیار خوب است و دوست داشتم آن را با خوانندگان این وبلاگ هم که ممکن است این کتاب را نخوانده باشند، به اشتراک بگذارم.

***

«... چرا بنویسیم؟ هر تصمیمی، تا زمانی که اتخاذ نشده و به آن عمل نشود، صرفاً یک فکر است. فکر کردن مانند تلاش برای گرفتن یک ماهی با دستان خالی است. ماهی‌ها به‌راحتی از چنگ شما می‌گریزند و دوباره به اعماق گل‌آلود ذهن شما برمی‌گردند و ناپدید می‌شوند. نوشتن چیزها، به ما این امکان را می‌دهد که افکار خود را تصرف کنیم و آن‌ها را در روشنایی روز بررسی کنیم. با بیرون آوردن افکار خود، شروع به خالی کردن ذهنمان از چیزهای اضافی می‌کنیم. ما با نوشتن هر خط، یک فهرست ذهنی از تمام گزینه‌هایی که در حال دریافت توجهمان هستند، درست می‌کنیم. این اولین قدم برای پس گرفتن کنترل زندگی‌مان محسوب می‌شود. از همین‌جاست که می‌توانید سیگنال اصلی را از اختلالات جدا کنید. اینجاست که سفر بولت ژورنال شما آغاز می‌شود.»*

__________________________________________________________________________________

* رایدر کارول، برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال. ترجمه‌ی زهرا نجاری، نشر کتاب کوله‌پشتی، 1398.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

همه ابوذر می‌شوند؟

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

مسأله‌ی سوم «توقع» ماست.

خیال می‌کنیم اگر حرکتی را آغاز کردیم و برنامه‌ای را شروع کردیم، باید به نتیجه برسد و همه آدم‌های خوبی شوند.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

می‌خواهیم دُم باشیم

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

دومین چیزی که باید از ما گرفته شود تا بتوانیم حرکت خود را شروع کنیم، «انتظار» ماست.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

محکوم یا متأثر؟

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

یکی از زنجیرها «تبرئه و برون‌افکنی» است. هر کس در محیطی که زندگی می‌کند، خودش راتبرئه می‌کند و می‌گوید: من مقصر نبودم، در زمان طاغوت بودم، شرایط مناسب نبوده، کسی نبوده، روحانیت کاری نکرده و ... نتیجه این‌که او پاک است و مقدس.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف