«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

کسی از دنیا رفت و گفتند که علت مرگش اطفاء حریق بوده است. پرسیدند: «خودش در جریان عملیات خاموش کردن آتش دچار حریق شده است؟» پاسخ دادند: «خیر. مرحوم خودش دچار حریق شده بود، دوستانش با بیل اقدام به خاموش کردن آتش کردند. هم آتش خاموش شد، هم چراغ زندگی آن مرحوم». این لطیفه در واقع نسخه‌ی جدیدتری از ماجرا و لطیفه‌ی معروف «دوستی خاله خرسه» است.

در کتاب «من محروم نیستم»، نگرشی معرفی و تبیین می‌شود که کلیشه‌های رایج در مورد عبارات و مفاهیم «محرومیت» و «محرومیت‌زدایی» که در ذهن بسیاری از ما نشسته است را به چالش می‌کشد. در واقع، در موارد بسیاری ممکن است افراد با نیت خوب برای رفع کاستی‌های ظاهری در زندگی افراد و مناطقی که آن‌ها را محروم می‌پندارند و می‌نامند تلاش کنند، در حالی که از سوی دیگر ناخواسته و نادانسته در حال تثبیت و تقویت باور محرومیت در ذهن افراد هستند که خود می‌تواند عامل محرومیت واقعی و دائمی افراد و جامعه‌ی هدف باشد. کتاب «من محروم نیستم»، روشی کاربردی بر مبنای تجربیات عملی را برای پرهیز از چنین آسیب‌هایی ارائه می‌کند.

اگر زندگی هدفی دارد، پس هر کمکی به افراد باید در جهت نیل به این هدف باشد و نباید آنان را از این هدف اصلی بازدارد. اگر رشد، هدف زندگی است، هر کمکی و هر تلاشی برای کمک به افراد باید با این هدف هم‌راستا و هم‌سو باشد. مبادا که در ظاهر شمعی روشن کنیم و در باطن چراغی را خاموش کنیم.

استاد صفایی حائری در توضیح حدیثی از امام حسین (ع) می‌نویسد: «اگر تو با خوبی، کسی را خراب کنی، (و) وابسته، تنبل و ذلیل بار بیاوری، این خوب نیست، گرچه طرف، آدم خوبی باشد؛ (زیرا) که خوبی باید سازنده باشد و با این سازندگی، به (آدم) خوب و بد حجت بیاموزد و الگو بدهد و زمینه فراهم کند و ریشه بگستراند»*.

___________________________________________________________

* علی صفایی حائری، چهل حدیث از امام حسین (ع) در سبک زندگی و بندگی. چاپ هفتم، انتشارات لیله‌القدر، 1398.