من عین الف نه، مثل دالم

۲۱۶ مطلب با موضوع «به من» ثبت شده است

بلدی «نه» بگی؟

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

می‌پرسد «أرَضِیتُم بِالحَیاة الدُّنیا مِنَ الأخِرة(1)»، تازه از چه کسانی، از «الَّذینَ ءامَنُوا». یعنی حتی کسانی که به ایمان رسیده‌اند، ممکن است به حیات دنیا راضی شوند و هنگامی که باید در سبیل خدا روان شوند، به زمین بچسبند. می‌خوانم و می‌پرسم: «یعنی این‌قدر تعطیل و داغونی؟»

چه‌قدر شبیه «کُلُّ یَومٍ عاشورا، کُلُّ أرضٍ کربلاء» است. هی باید آن را از خودت بپرسی و هی باید این را به خودت یادآوری کنی که فراموش نکنی، که راضی نشوی به آن‌چه که در آخرت نیست «اِلّا قلیل». من اما می‌پرسم و می‌ترسم و باز می‌پرسم و بیشتر می‌ترسم.

خدایا، دل و زبان ما را بگردان به نه گفتن!

_________________________________________________________________________

1. سوره‌ی «توبه»، آیه‌ی 38

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
عین الف

حد و حق و قدر

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«اعتدالِ عمل با جهتِ عمل مشخص می‌شود. هدف‌ها عمل را توضیح می‌دهند. اینجاست که امام (ع) پس از مطرح کردن خصلت اعتدال و نشان دادن منفذ از بن‌بست‌ها و تذکر راه نهایی حرکت‌ها، به جهت عمل و هدف عمل اشاره می‌کنند. «مَن اَبدی صَفحَتُه لِلحَقِّ هَلَکَ»؛ کسی که رودرروی حق بایستد، هلاک می‌شود.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف

به‌قدر وسع

 

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«آن‌چه ما را گول می‌زند این نکته است که ما به حجم عمل نگاه می‌کنیم. می بینیم چند هزار نفر را تأمین کرده‌ایم، برای چندین نفر فرش گرفته‌ایم، خانه گرفته‌ایم، چندین هزار نفر را تربیت کرده‌ایم. حجمِ عمل ما را گول می‌زند و مغرور می‌کند. به‌خصوص آن‌جا که حجم عملِ خود را با حجم عملِ دیگران مقایسه می‌کنیم و زیادیِ آن در چشم‌هایمان جلوه می‌کند. این‌گونه است که به غرور و سپس به رکود می‌رسیم و از پای می‌افتیم.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

... که میان نار و نوری

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«کسی می‌تواند با علی (ع) کار کند و به کارش مشغول هم باشد و دل بدهد که به شهادت رسیده و بهشت و جهنم را می‌بیند و در جلوی چشم دارد. می‌بیند هر کلمه‌ی او، هر حرکت او، یا به آتش و یا به بهشت راه دارد. این وجود نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد، که بی‌تفاوتی راه سومی را باز نمی‌کند.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

خم ابروی همه ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

به گمانم رسمش این است آن که محبوبی دارد، حواسش از وقتی و جایی و کاری که در آن است پرت است، چون هوش و حواسش جمع شده است جای دیگری، حوالی محبوبش. گویی دل به کار نمی‌دهد، چون دلی ندارد که به کار بدهد. یک دل که بیشتر ندارد و آن هم پیش محبوب گیر است و گرفتار. دلش مانده در آن دقایقی که در حضور محبوب بوده، در میان آن کلماتی که گفته و شنیده. حالا هم لحظه‌شماری می‌کند و پرمی‌کشد برای لحظاتی که باز در حضور او باشد.

فکرش را بکن در حضور محبوب باشی و حاضر نباشی، حواست همه جا باشد غیر از آن‌جا که باید. یعنی در نمازم خم ابروی همه، غیر از تو ...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین الف

حتّی با گمان ... حتّی با یقین ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«... تو کارهایی را که انجام می‌دهی تحلیل کن تا دیگر دنبال این نگردی که آیا عمل از علم برمی‌خیزد یا از ایمان؟ که عمل از علم و ایمان و تمرین تو برمی‌خیزد. ولی در هر حال با تمامی علم و ایمان و تمرین، این انسان، آزاد است و می‌تواند عصیان کند و می‌تواند چشم بپوشد.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

عبادت شیطان

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«... آن عملی به پوچی و یأس و یا بن‌بست و خستگی می‌رسید که بدون جریان فکری و ظرفیت روحی و طرح کلی دنبال می‌شد، که این عمل‌زدگی می‌بایست به وازدگی و یا عکس‌العمل‌هایی از قبیل علم‌زدگی و عرفان‌زدگی و فلسفه‌زدگی می‌رسید، که در تجربه دیده‌ایم چه بسیار بچه‌هایی که مبتلا می‌شدند و به‌جای آن‌که با عمل نیرو بگیرند و با عبادت‌ها پر شوند و سرشار شوند، خالی می‌شدند و پوک می‌شدند و یا به غرور دست می‌دادند، که عبادت آن‌ها عبودیت نبود و عملشان از عامل‌های عالی و محاسبه‌ی اهمیت‌ها برخوردار نبود و این طبیعی است که به جایی نرسند و یا به غرور و کبر راه بیابند، که عبادت شیطان به همین‌جا می‌رسید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین الف

درست نادرست

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

گاه حرف‌های درستی هست که بنا بر شرایط، گفتنشان درست نیست، نگه‌داشتنشان اما، می‌تواند به درست شدن آدم کمک می‌کند.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

کوری

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خدا نکند که کجی را بروی یا راستی را نروی و بعد به نظرت برسد که هیچ اتفاق بدی نیفتاد. از این بدتر؟! از این که نمی‌بینی، نمی‌فهمی؟

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

تا وقتی تو نخواهی ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

«و این ولیّ آگاه و مهربان و این ولیّ معصوم در شکل کار و در نوع مدیریت و رهبری مانند رسول (ص) است، که امامت ادامه‌ی رسالت است. در‌حالی‌که فقاهت، زمینه‌ساز امامت است و نه ادامه‌ی آن، که امامت قطع نشده و برچیده نشده، که امام هست، درحالی‌که دیگر رسالتی و رسولی نیست.

و کسی می‌تواند این طرز کار و این مدیریت را بفهمد که به هدف ولی، راه ولی و شرایط ولی، آگاه باشد، که هدف او ایجاد زمینه برای انتخاب انسان و حرکت و قرب اوست. راه او حدود شرع است، نه ظلم و نه جور، که با پای باطل به‌سوی حق راهی نیست و شرایط آن‌ها با عدم تحمل توده‌ی مردم مشخص‌تر می‌شود. آن‌ها هر چند که همراه مهره‌هایی بودند که بتوانند حکومت را در دست بگیرند و با یک کودتا، معاویه و یزید و حکّام دیگر را برکنار کنند، ولی در زمینه‌ای نبودند که مردم ولایت آن‌ها را تحمل کنند و حتی پس از یزید و شهادت حسین (ع)، به علی‌بن‌الحسین (ع) روی نیاوردند، که سراغ مصعب و مختار و مروانیه رفتند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین الف