من عین الف نه، مثل دالم

۲۱۶ مطلب با موضوع «به من» ثبت شده است

هبوط پینوکیو

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

صاحب سیرک، پینوکیو و بچه های دیگر را با وعده ی زندگی راحت و خوشگذرانی بی حد در سرزمین بازی و شادی (یا آرزوها) خر کرد.

هنوز هم می کنند، همیشه، اگر حواسم جمع نباشد. (خودت اگر نخواهی، نمی شوی، نه خر، نه آدم.)

پینوکیو هم مثل خیلی از ما، آرزوی آدم شدن داشت، اما غفلت و راحت طلبی خرش کرد. البته راه باز است و می شود برگشت، آنچنان که او بازگشت. اما اول باید یک بار دیگر فاصله ی خر شدن تا آدمک شدن (شبه آدم شدن) را طی کنی و بعد تازه از آنجا حرکت کنی برای آدم شدن.

 

پی نوشت: خدایا، یاری از تو، مثل همیشه!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

عیار دل

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

عیار دل با خواست هایش و با دردهایش سنجیده می شود، با کمیت و کیفیتشان. تعیین عیار دل اما، کار هر کسی نیست، به خصوص برای دل های ... . اهلش را می طلبد. دستی که هرم شعله های برکشیده را تاب بیاورد و چشمی که پرتوهای نور کورش نکنند.

 

پی نوشت: اگر توانش را نداریم و چشم دیدنش را، دست نزنیم.

التماس دعا!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

گامی تا ساده سوختن

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

دسته ای از دور دستی بر آتش دارند و سخت مشغول به سادگی سخن راندن، گروهی به میانه ی آتشند و ساده سرگرم به سختی سوختن.

فاصله یک گام است، گامی به اندازه ادراک. باقی فاصله ها در برابر این یک گام قابل صرف نظرند.


پی نوشت: مشغول سخن راندنم در حالی که از دور هم دستی بر آتش ندارم.

التماس دعا!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

میان دو من

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

گاهی نگرانی ما از این که دیگران فکر کنند ما آدم بدی هستیم بیش تر است، تا نگرانیمان از این که نکند واقعاً آدم بدی باشیم. در این مواقع احتمال نزدیک شدنمان به حالت اخیر بیش تر است. بیش تر نگران منی هستیم که مردم می شناسند و کم تر نگران منی که هستیم و خدا می داند.

«خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و درجه ی مرا در میان مردم بالا مبر، مگر آن که نزد خودم مرا به همان میزان پایین آوری، و برای من در ظاهر عزّتی قرار مده، جز آن که نزد خودم در باطن به همان اندازه برایم خواری پیش آوری»*

 

* از دعای «مکارم الاخلاق»

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

آرزوی بال

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

مرا که قدر پاهایم را نمی دانم، با آرزوی بال چه کار؟

پریدن آداب دارد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

منتظر باش، مثل آدم

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

یک وقت سوء تفاهم نشود. یک وقت کسی فکر نکند من تنبلم یا بی عرضه یا بی جربزه یا ترسو یا بی غیرت یا عالم بی عمل یا زنبور بی عسل یا «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند/ چون به خلوت می رسند آن کار دیگر می کنند» یا حرف مفت زن یا هر چیز نه چندان خوشایند دیگر.

من فقط منتظرم. از بس که منتظرم وقت و انرژی برای هیچ کار دیگری ندارم. انتظار دست و پایم را بسته است.

 

پی نوشت: تو مثل من نباش. تو آدم باش. منتظر باش، مثل آدم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

پر کردن جاهای خالی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

فاصله ی میان آنچه هستیم و آنچه باید باشیم، آنچه کردیم و آنچه باید می کردیم را حسرت پر می کند، اگر عاقل باشیم عبرت، اگر عامل باشیم برنامه ریزی و تلاش.

خدایا کمک کن در راه تعقل و تدبر، نیرو ده برای تلاش و عمل! خدایا جاهای خالی را خودت پرکن به بهترین شکل.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

باز من و قلّک خالی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

کوچک که بودم، گاه خطاهای کوچک در نظرم چون گناهانی بزرگ جلوه می کردند. بزرگ شدم، گناهان بزرگم برایم خطاهایی کوچک به نظر رسید.

تنم بزرگ شد، روحم کوچک. تنم دوباره روزی کوچک خواهد شد، اما روحم ... .

این روزها چه قدر حرف ... می زنم و دریغ از ذره ای عمل. آنچه که ارزشمندتر است و دیده می شود، هر چند کوچک، عمل است.*

باز من و قلّک خالی! الهی سکه ای برای سرشار شدن، اگرنه، پتکی یا سنگی برای فهمیدن پیش از دیر شدن، پیش از ....

 

*«فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره» (زلزال، 7 و 8)

 

پی نوشت: خدایا شکرت به پاس همه چیز!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

این پی نوشت نیست ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خدایا چیزی در دل دارم که شاید بتوان آرزویش نامید، اما لیاقت بر زبان آوردنش را ندارم. پروردگارا تصویری از ذهنم عبور می کند که می دانم مرا شایستگی رسیدن به آن نیست. اما مرا بر این گستاخی مگیر که چون به لطف و کرم بی انتهایت و قدرت بی حدت می اندیشم هیچ چیز را ناممکن نمی یابم.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

وصیتنامه و محرومیت از ارث

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

تا به حال وصیتنامه ننوشته ام، ولی به نظرم خوب است که بنویسم. مرگ گذرگاه مهمی در زندگی است که دیر یا زود از آن عبور خواهیم کرد و البته تفاوت دیر و زودش شاید آن قدر نباشد که بخواهیم خیلی به آن اعتنا کنیم. وصیتنامه که می نویسیم، ناگزیر مروری خواهیم کرد بر آنچه طی سالیان زندگی بر ما گذشته است و آنچه که از ما بر صفحه ی زندگی نقش بسته است. کجا دلی به دست آوردیم، کی لبخندی بر لبی نشاندیم، کی مرهم دردی شدیم، کجا زبان به خیر گشودیم، کی گوشی شدیم برای شنیدن، کی اشکی از دیده ای روان کردیم، دل چه کسانی را شکستیم، بر کدام دل ها زخم زدیم، کی زبان به بدگویی باز کردیم، کجا در راه حق گام برداشتیم، کجا حقی را ضایع کردیم، کی یاور مظلومی بودیم، کجا شریک ظلمی شدیم، کی هیچ بودنمان در محضر حق را درک کردیم، کی سر به عصیان افراشتیم، و ...؟

خوب است وصیتنامه را هر چند وقت یک بار به روز کنیم. این طور روند حرکتمان هم روشن تر می شود.

اما در مورد تقسیم میراث ...

خدایا باید همه را از ارث محروم کنم، میراثی که از من مانده، جز کوله باری از گناه و خطا نیست. خدایا از خود هیچ ندارم، اما مثل همیشه به لطف و رحمتت امیدوارم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف