«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
سلام بر حسین (ع)
- ۲ نظر
- ۲۶ مهر ۹۸ ، ۱۹:۰۵
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
خودشون در جریانن. اصن خودشون گفتن. گفتن که ما به بهترین قیمت حساب میکنیم. من خودم دیدم. خودم خوندم. حالا کلمهها رو دقیق یادم نیست. راستش من سواد عربی درست و حسابی ندارم. اما فارسی هم نوشته بود. نوشته بود که هر کسی، هر مردی یا زنی که کار خوبی بکنه و اون موقع مؤمن باشه، ما به قیمت بهترین کاری که کرده باهاش حسابکتاب میکنیم. ایناها، این بندهی خدام دیده، یادشه. تازه میگه یه جایی فارسی نوشته بودن که حتی به قیمت بهتر از کاری کردین حساب میکنن. داداش دقیق یادته کجا نوشته بود؟ آها، میگه همونجا که یه چیزایی دربارهی زنبور بود.
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
آدم به کم و کوچک قانع نمیشود، یا درستتر اینکه نباید بشود. هی بیشتر و بزرگتر میخواهد و باید هم بخواهد. هر چه قدر خودش را بیشتر بشناسد، باید در طلب بیشتر و بزرگتر باشد. هر چه بهدست بیاورد، هر چهقدر هم بهظاهر زیاد و بزرگ باشد، باز هم اگر نهایت داشته باشد، وقتی که به آن آخر و نهایت برسد، کوچک میشود. بیشتر و بیشتر میخواهد، طوری که تمام نشود، این خواستن پایان ندارد، پس باید خواستنی (خواستنیای) و دوستداشتنی (دوستداشتنیای) باشد بینهایت، که هر چه بخواهی و به سوی او بروی و نزدیک شوی و بیشتر بخواهی، باز او بیشتر و بزرگتر باشد. او بزرگتر است، او اکبر است. هر چهقدر جلو بروی، باز میبینی و میگویی که او بزرگتر است. مسأله این نیست که بزرگتر از چه چیز و چه کس، که اصلاً جای قیاس نیست. میدانیم که او بزرگتر از آن است که وصف شود، اما شاید آن خواستن، بیش و پیش از این دانستن است. خواستنی بینهایت که سخت آن را میخواهیم. اوست که بیپایان است و بیپایان خواستنی. «الله اکبر» سرّ دلبری است. ذکری است برای آنکه ندویم در پی آنچه که رو به سوی او ندارد، که هر چه باشد کم است و کوچک است. ما را از شتابهای بیدلیل که حاصل سرگشتگی و دویدن در پی تنوعها هستند بازمیدارد و به ما معیاری کلی برای انتخاب و اولویتبندی میدهد.
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
خلاصه که دنباله آرامش دل اگر میگردی، با اینسو و آنسو زدن به جایی نمیرسی. اینجا و آنجا ندارد، همه جای دنیا همین وضع است. چه در آن شهر مدرن فلان کشور پیشرفته، چه در گوشهی دور از هیاهوی آن روستای دورافتاده، مسأله همان است و جواب هم همان. با تنوعها شاید بتوانی سرت را گرم کنی، اما دل با این بازیها آرام نمیگیرد. راه رسیدن به آرامش، راه دیگری است، خیلی نزدیکتر، اما نه لزوماً خیلی راحتتر. بستگی به خودت دارد. جواب را گفتهاند: «ألا بِذِکرِ الله تَطمَئنُّ القُلُوب1». معما حل شده است، اما آسان؟!
_________________________________________________________________________
1. سورهی رعد، آیهی 28
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
_____________________________________________________
* صدای استاد علی صفایی حائری
(برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری» در تلگرام)
@einsad
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
میپرسد «أرَضِیتُم بِالحَیاة الدُّنیا مِنَ الأخِرة(1)»، تازه از چه کسانی، از «الَّذینَ ءامَنُوا». یعنی حتی کسانی که به ایمان رسیدهاند، ممکن است به حیات دنیا راضی شوند و هنگامی که باید در سبیل خدا روان شوند، به زمین بچسبند. میخوانم و میپرسم: «یعنی اینقدر تعطیل و داغونی؟»
چهقدر شبیه «کُلُّ یَومٍ عاشورا، کُلُّ أرضٍ کربلاء» است. هی باید آن را از خودت بپرسی و هی باید این را به خودت یادآوری کنی که فراموش نکنی، که راضی نشوی به آنچه که در آخرت نیست «اِلّا قلیل». من اما میپرسم و میترسم و باز میپرسم و بیشتر میترسم.
خدایا، دل و زبان ما را بگردان به نه گفتن!
_________________________________________________________________________
1. سورهی «توبه»، آیهی 38
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
... تو در دنیا آزاده بودی و در آخرت هم ...*
_____________________________________________________
* صدای استاد علی صفایی حائری
(برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری» در تلگرام)
@einsad
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
حساب و کتاب صاحبان این مجلس را من نمیفهمم، فقط میدانم مرا کمترین استحقاقی نبود که آنجا حاضر باشم. اما میدانم اگر قرار باشد برای بهرهمندی از چنین حالی به خوبی آدمها نگاه کنیم، دوستانی که اینجا را میخوانند همه از من جلوترند. پس چند خط برای دوستان مینویسم که انشاءالله مقبول افتد. البته، ای کاش دلی پاکتر، روحی مقربتر، کلامی شیواتر و قلمی روانتر راوی ماجرا می شد.
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
بادا که چنین دل بسپاریم، چنین مجذوب شویم و چنین عاقبتبهخیر:
«هر که به حسین (ع) دل میسپارد، پیداست که دلی برای سپردن دارد.
هر که برای حسین (ع) اشک میریزد، پیداست که چشمی برای گریستن و اشکی برای ریختن دارد. هر که در مصیبت حسین (ع)، دلش میشکند و اشکش جاری میشود، پیداست که اهل محبت است. و هر که اهل محبت است، مجذوب حسین (ع) میشود؛ دیر یا زود، خودآگاه یا ناخودآگاه.
و هر که مجذوب حسین (ع) شود، از جنس حسین (ع) میشود، متصف به صفات حسین (ع) میشود. متخلّق به اخلاق حسین (ع) میشود.
و در دنیا هر که از جنس حسین (ع) باشد، هر که مجذوب حسین (ع) بشود، هر که با حسین (ع) پیوند بخورد، هر که حسینی شود، در جهان آخرت نیز حسین (ع) سراغش را میگیرد، پیدایش میکند و رفاقت و شفاعت و همدمیاش را با او ادامه میدهد.»1
_______________________________________________
1 سیدمهدی شجاعی، سقای آب و ادب، (نشر) کتاب نیستان، ص 168.