«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

به‌گمانم، امسال ناخوش‌احوال‌ترین شب سالروز تولدم (شب پیش از زادروز) را گذراندم. از خدا خواستم هدیه‌ای برساند و حالم را بگرداند. صبح روز تولدم، پیامی از دوستی بزرگوار دریافت کردم که خبر داده بود: «در روز زیارتی امام رئوف (ع)، نائب‌الزیاره‌ی دوستان هستم». حال دلنشین و شعف و اشک ... به یاد ندارم، هیچ‌ هدیه‌ی تولد دیگری چنین حالی را نصیبم کرده باشد.

باز مهربانی بی‌نهایتش را از دستان امانتدار رئوفش به دلم سرازیر کرده بود. چه‌قدر این ماجرا تکرار شده است!