«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
آن کس که به زر کردن مس مینازدپیش بت ما عِرض و هنر میبازدیک جلوه ز کیمیای یارم کافی استکز بغض شکسته درّ اشکی سازد
این بغض و اشک و آه چه کارهایی که نمیکنه.
این بغض و اشک و آه چه کارهایی که نمیکنه.