«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
«داستان ما، داستان چوپانى است که از یک طرف به گوسفندش پوست خربزه مىداد و از طرف دیگر دنبهاش را وزن مىکرد تا ببیند چاق شده یا نه. ولى داستان ابراهیم، داستان کسى است که شتابزده نیست، حلیم است و به سمت حق بازمىگردد و با او در رابطه است تا ثباتى داشته باشد که خداوند مىفرماید: «انَّ ابْرَاهِیمَ لَاوَّاهٌ حَلِیمٌ»1.
ما مىخواهیم اگر امروز برخوردى کردیم، فردا به نتیجه برسیم، در حالى که این شتاب، در هیچ موقعیتى بهره نمىدهد؛ حتى غذا هم بلافاصله به رگها و سلولها منتقل نمىشود، بلکه بارها و بارها کنترل مىشود.
بذرى که تو امروز کاشتهاى، بعد از ماهها سر از خاک درمىآورد و پس از مدت درازى ریشه مىدواند تا بار دهد تا سنبله شود.
شکستهاى ما از اینجا شروع مىشود که مىخواهیم در یک برخورد و در یک روز، تمام خلق را بسازیم، در حالى که در تاریخ مىبینیم که انبیاء سالها نالیدند و نتیجهاى نگرفتند، ولى مأیوس هم نشدند.
حال چه شده که ما مأیوس مىشویم و صدمه مىخوریم؟! این نصیحتى است که یعقوب به فرزندانش میکند: «لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»2؛ از روح خدا و نیرویى که خدا برایتان مى فرستد، مأیوس نشوید.»*
_________________________________________________________________________
1. توبه، 114.
2. یوسف، 87.
* علی صفایی حائری، حرکت. انتشارات لیلهالقدر، 1386.
(برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری»)
@einsad
اما از اون طرف توی زندگی و برخورد ها باید به رشدی " نقد " دست پیدا کنیم . نتیجه های بیرونی نیاز به صبر و تحمل دارن اما رشد باید همون آن برامون حاصل بشه .
من به این حرف معتقدم اما هنوز نتونستم ملاکش رو پیدا کنم که از کجا بفهمم این کار منو رشد داد یا نه . آیا رشد یک حسِّ ؟ یا چیز دیگست ؟