«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
بشنویم:
حسین (ع) خواستنی است. او خودِ حُسن است.
_____________________________________________________
* استاد علی صفایی حائری
(برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری» در تلگرام)
@einsad
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
بشنویم:
حسین (ع) خواستنی است. او خودِ حُسن است.
_____________________________________________________
* استاد علی صفایی حائری
(برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری» در تلگرام)
@einsad
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
بشنویم:
_____________________________________________________
* استاد علی صفایی حائری
(برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری» در تلگرام)
@einsad
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
در کارهای گروهی گاه اتفاق میافتد که فرد یا افرادی از گروه بهخوبی از پس وظیفهی خود برنمیآیند. در چنین مواردی، گاهی افراد اخلاقمدار میکوشند تا با تلاش هرچه بیشتر، ضعف همکار خود را پوشش دهند و کمبود حاصل از عملکرد ضعیف او را جبران کنند. این تلاش مضاعف ممکن است با انگیزهی کمک به یک دوست یا همکار و یا در جهت ارتقای عملکرد گروه در جهت نیل به اهداف و منافع فرد یا گروه باشد. بدیهی است که مانعی وجود ندارد که این انگیزهها با هم همراه باشند یا در طول اهداف و انگیزههای بالاتری قرار گیرند.
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
اینروزها گهگاه میبینیم و میشنویم که مسئولی باور دارد که تنها راه بازداشتن مسئولین از فساد، بالا رفتن حقوق و مزایای ایشان است. اما ظاهراً این راهحل بیش از آن که احتمال فساد برخی از این افراد را پایین بیاورد کند، رقم فساد احتمالیشان را بالا میبرد. میگویند باید زندگیشان تأمین بشود که بهسوی فساد نروند. قبول، اما بالاخره یک رقمی بدهند که مردم هم بدانند هزینهی تأمین زندگی ایشان چهقدر است؟ خدا رحم کند که بعضی از این مسئولین استاد دانشگاه هم هستند.
ما زمان انقلاب نبودیم، اما میدانیم که قرار نبوده در جمهوری اسلامی اوضاع اینطور باشد، قرار بر شیفتگی خدمت بود. حالا هم قرار نیست قرارها عوض شود.
____________________________________________________________
پینوشت: من اهل اینستاگرام نبودم، فقط مطالب چند نفری (حساب کاربری) را که به مباحثشان علاقهمند بودم دنبال میکردم. هنوز هم نیستم، اما حدود یک ماه است که فعالیتهای امیدوارکنندهی یک طلبهی جوان را در مبارزه با اشرافیگرافی و امتیازجویی برخی مسئولین و خانوادههایشان دنبال میکنم. البته احتمالاً شما هم ایشان را میشناسید، اگرنه، میتوانید فعالیتهای ایشان را در اینستاگرام یا در کانال تلگرام ایشان دنبال کنید.
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
مهمتر از اینکه اگر من جای فلان کس یا در فلان موقعیت بودم چه میکردم، این است که در موقعیت کنونی خودم چه میکنم. باید اولویت صرف زمان و توان بر آنچه «میشود» را نسبت به آنچه «اگر میشد» در نظر گرفت که مبادا گرفتار سکون و خیالبافی شوم و از راه بمانم. البته که آنچه «میشود» هم باید «بشود» که اگر نه، باز دستم خالی خواهد ماند و فکرم گرفتار.
من، بی اما و اگر، فقط جای خودم هستم. باید خودم را بگذارم جای خودم و ببینم چه باید بکنم و چه میکنم؟
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
مکرر (بهویژه دربارهی گروهی از اهل کتاب) میگوید رویگردان نشدند یا کافر نشدند مگر پس از آن که به حقیقت علم یافتند. مگر میشود؟ چرا و چهطور پس از آن که حقیقت را دانستند به آن کافر شدند یا از آن روی گرداندند؟
یک نگاه به روزها و سالهای گذشته از زندگی، مجموعهای از
موقعیتها و تصمیمها را به یادم میآورد که میدانستم و خودم را به ندانستن زدم
و میدیدم و نادیده گرفتم، چون میلی و هوسی بود به سویی دیگر که میطلبید رویگرداندن و نادیدهگرفتن را، نفهمیدن را.
خدایا ما را لحظهای به خود وامگذار! روی ما را بهسوی خودت بگردان و روی گردان را روی گریان کن!
____________________________________________________________
پینوشت: طاعاتتان قبول و عیدتان با تأخیر بسیار مبارک!
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
هزار و یک مشکل هست، هزار و یک دلیل برای دل کندن و رفتن یا هزار و یک دلیل برای ماندن و تلاش کردن، هزار و یک مسأله برای حل کردن.
____________________________________________________________
پینوشت:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
اگر از شما بخواهند یک برنامه را بهعنوان رسمیترین برنامهی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نام ببرید، آن برنامه کدام خواهد بود؟ به گمانم، در نظر بسیاری از مردم، اولین گزینه، بخش خبری سراسری ساعت 21 شبکهی 1 سیما باشد.
اگر از شما بخواهند طرحی را برای قالب و محتوای تیتراژ یک بخش خبری ورزشی سیمای جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کنید، پیشنهادتان چه خواهد بود؟ احتمالاً اکثر افراد استفاده از تصاویر ورزشی را پیشنهاد میکنند، اما کدام نوعش، تصاویری از رقابتهای ورزشی واقعی، تصاویر ورزشی که صرفاً برای کاربردهای نمایشی تهیه شدهاند، انیمیشن و یا حتی ترکیبی از اینها؟ شاید استفاده از برشهایی از لحظات خاطرهانگیز و پرافتخار ورزش ایران در رقابتهای مختلف هم بتواند در این میان جایی داشته باشد. وقتی صحبت از افتخارات ورزشی باشد، قطعاً کشتی با وجود فراز و نشیبها، همچنان یکی از اصلیترین گزینههاست. صحنههایی از اجرای فنون توسط کشتیگیران ایرانی یا رفتن روی سکوی قهرمانی جهان و المپیک میتوانند انتخابهای جذابی باشند.
اگر تیتراژ اخبار ورزشی بخش خبری سراسری ساعت 21 شبکهی 1 سیما را دیده باشید، احتمالاً متوجه شدهاید که این تیتراژ با دو صحنهی واقعی از رقابتهای ورزشی آغاز میشود و بعد با تعدادی تصویر ورزشی نمایشی (یا حداقل تصاویری که ماهیت رقابت در آن مشخص نیست) دنبال میشود. صحنهی اول، در یکی از مسابقات تیم ملی والیبال ایران، بازیکن تیم امریکا توپ را از کنار دستان مدافعان ایرانی (مشخصاً فرهاد قائمی) وارد زمین ایران میکند. در صحنهی دوم که مربوط به کشتی است، کشتیگیر امریکایی (جیمز گرین) با کمرگیری از کشتیگیر ایرانی (مصطفی حسینخانی) در حال خاک کردن اوست. البته اگر ملیت حریفان هم تغییری میکرد، در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمیکرد، اما با توجه به برخی حساسیتهایی که گاه منجر به اقدامات عجیبی مثل پخش نکردن سرود ملی کشورها در جریان بازی والیبال ایران و امریکا میشود، امریکایی بودن حریفان در هر دوصحنه بار طنز ماجرا را بیشتر میکند. ای کاش تهیهکنندگان این تیتراژ دقت و سلیقهی بیشتری صرف میکردند.
کل زمان تیتراژ مذکور در حدود 5 ثانیه است و صحنههای یادشده در نهایت 2 ثانیه طول میکشند. ازاینرو شاید کل این موضوع اهمیت چندانی نداشته باشد، اما بیتوجهی به جزئیات نشانهی خوبی نیست. بیتوجهی به جزئیات مانع از استواری کارها و رسیدن به اهداف مطلوب میشود.
____________________________________________________________
پینوشت
اول) متأسفانه من خودم هم خیلی آدم دقیق و حواسجمعی نیستم، اما در سطحی
که هستم ممکن است اشتباهاتم به این گستردگی دیده نشود. در هر حال باید برای اصلاح رفتارهای نامطلوب تلاش
کرد.
دوم) انشاءالله سال پیش رو برای همهی دوستان سال خوبی باشد!
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
برای چند سال ظاهراً کابوس مردم شرق و غرب جهان بودند. هر
خبر و هر جنایتشان تیتر یک و خبر اول بسیاری از رسانههای دنیا بود. حالا اما، انگار
خبر نابودیشان به خیلی از آن رسانهها نرسیده است. انگار اتفاق خاصی نیفتاده است، چیزی
در این حد که پلیس یک گروه بزهکار در یکی از روستاهای سوریه یا عراق را متلاشی
کرده است.گویی بودنشان را خوشتر میداشتند. آنجا که هیچ، همینجا در بعضی از
روزنامهها و رسانههای خودمان هم، شده خبری کماهمیتتر از بستنشینی رفقا، همارز
خبر افزایش قیمت نان. فرض محال که محال نیست، فرض کنید امریکا خبر نابودی داعش را
در نبرد با ائتلاف اعلام میکرد، چه خبر میشد آنجا و شاید حتی همینجا؟! چه خبر
میشد؟!
کجای این «دنیای قشنگ نو» را باور کنیم؟
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
غبطه میخورم به بلندای روح بعضی آدمها و تأسف به حال خودم.
مطلب زیر (و عکسهای مرتبط) از کانال «کشکول» جناب آقای محسن مهدیان بازنشر میشود:
«بخدا مردم ما خوبند...
زنگ زد گفت یک پتو دارم. میاید تحویل بگیرید.
گفتم: ببخشید. دیر گفتید. بار کرمانشاه رفته.
گفت: پس شماره کارت بدید پول بریزم.
بعد هم پیامکش اومد (داخل عکسه)
میگه ببخشید وسع من کمه. 40 تومن ریختم. طلا هم دارم ولی امکان تبدیلش رو ندارم.
گفتم ما انجام میدیم.
حالا زنگزده میگه این طلاها خیلی هم ارزش نداره. نهایتن ۶۰۰ تومن.
گفتم خدا قبول کنه
گفت چطوری برسونم؟
گفتم اسنپ بگیرید لطفن.
گفت: ببخشید. ولی دیگه هیچی پول ندارم
از اینا شما هم سراغ دارید. برای خودتان مرور کنید.
یکی دیگه پیامک زده من کارگرم. 50 تومن بفرستم؟ (داخل عکس)
دینداری یعنی همین. معرفت مردم ما در هویتشان است.
اما مسئولین...
هنوز درگیرند که چه کسی مقصر است؟ این یا اون.
آن یکی نهاد هم که همه ماه و سال بیکارست تا بحران را مدیریت کند، خودش با بیمدیریتی عامل بحران است.
کاش قدر مردم را بدانیم...»
http://yon.ir/hopDK
کشکولی
@mohsen_mahdian