«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
قبلاً در نوشتهای سؤالی دربارهی تناسب ادعیه یا آداب زیارتی با وضعیت افراد پرسیدم و در نوشتهی دیگری سؤالی که دربارهی تأکید بر خواندن دعای جوشن کبیر در شب قدر برای عموم برایم پیش آمده بود مطرح کردم. از این پرسیدم که برای بهره گرفتن از یک دعا یا عمل عبادی رسیدن به سطح آن چهقدر لازم است؟ دوستان بزرگوار هم لطف کردند و پاسخهای خوبی دادند. چند روز پیش، کتاب «بشنو از نی» از استاد علی صفایی حائری را یافتم که محتوای آن مروری است بر دعای ابوحمزه ثمالی.
در جریان مطالعهی این کتاب، نکات زیر را در ارتباط با آن سؤال یافتم:
«قدم اول و شرط اول در دعا این است که خواسته و نیاز ما باشد، نه تقلید از نیازمندهایی که با تمام وجود خویش خواستهاند.
و اگر چنین نیازی را در خود حس کنیم و اهمیتش را بیابیم، ناچار به آن خلوت و فراغت و حضور و تمرکزی میرسیم که در شرایط دعا از آن نام میبرند.(1)
چون ذهن ما به آن مسألهای رو میآورد که اهمیتش را یافته و ضرورتش را احساس کرده است. هنگامی که ذهن من مشغول به کاری باشد که عهدهدارش هستم، به هر کجا که بروم خیالم راحت نیست و حتی در عروسی خوش نیستم و حاضر نیستم. تمرکز و حضور ذهن، نتیجهی درک اهمیت مسأله است. آنها که احساس نیازی نمیکنند، ناچار به توجه و تمرکز و حضور نخواهند رسید و این است که فقط با زبانشان دعا کردهاند، نه با تمام وجودشان. و این است که این دعا شور و نوری ندارد و اثری نمیگذارد، هر چند از دل پرشوری به ما رسیده باشد.
آن وقت که من میگویم: «اَللّهُمَّ اِغفِرلی»، یا « أَوَّلُ حَاجَتِی إِلَیْکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی»، باید از ذنبها و جرمها تصویری داشته باشیم. من که برای خودم به ذنبی معتقد نیستم؛ چون میبینم هم نماز خواندهام و هم روزه گرفتهام و هم و هم، دیگر خدا چه چیزی را به من ببخشد و چه غفرانی را برای من داشته باشد. من از خدا طلبکار هستم، دیگر چه جای عذرخواهی است.
اما اگر بدانم هر چه جز او مرا حرکت داده و هر چه جز او مرا خوشحال کرده و یا رنج داده خسارت من و زیان من و ذنب من و گناه من است، آن موقع دیگر تمام گناهها را، غیبت و تهمت و زنا و لواط حساب نمیکنم، که این ذنبها و جرمها و این جورها و خیانتها و بیوفاییها را هم در نظر میآورم.
و این است که میدانم آنها که دلشان سرشار از هزار کینه و بغض و هزار ترس و ضعف و هزار حسد و حرص و هزار غفلت و ظلم است، با تمام حرکتها به جایی نمیرسند؛ آخر وجود آلوده و کثافتزده بر فرض بهترین عطرها را به خود بپاشد چه بهرهای خواهد برد؟
با این دید، اول نیاز تو پس از شناخت گناه و پس از درک نقش گناه و مزاحمتش، حتی با وجود عطرها و لطفها و بخششها، اول نیاز تو میشود غفران و بخشش. و این است که آرام نداری و با تمام وجودت میخواهی که: « اَللّهُمَّ اِغفِرلی». «أَوَّلُ حَاجَتِی إِلَیْکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی عَلَى کَثْرَتِهَا وَ أَنْ تَعْصِمَنِی فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمْرِی(2)».
اگر نیاز چیزی را در نمیکنی، به تقلید نخواه، که این جز بازیگری نیست. و این بازیگری جز سیاهی قلب و خستگی و دلزدگی چیزی نمیآورد.
آنها که با دل بازیگر و تنها با زبان خویش دعا میکنند محروم میشوند و رانده و دور(3).
منی که تمام نیازم خانه و فرش و شغل و یک پسر کاکلزری است، چرا از همینها شروع نکنم و حرفهای بزرگ را بر خود بار کنم.
و چرا خواستههایم را از این سطح بالاتر نیاورم. من همان چیزی هستم که آن را میخواهم و همان قدر هستم که نیازش را احساس میکنم، پس چرا خودم را نشناسم و به کمتر از خودم مشغول شوم و برای کمها زار بزنم و بنالم.
...
همانطور که در قرآن دو مرحله بود: تسلط و تثبیت، و حتی بهرهبرداری از قرآن مشروط به تسلط بر تمام آن بود، همینطور در دعا یک مرحله باید به تمام دعاها مرور کرد و با آنها آشنا شد.
این مرور دو خاصیت دارد: یکی اینکه آنجا که زبان گنگ است و نمیتوانیم از احساس خود حرف بزنیم به توضیحهایی میرسیم که بیا و ببین.
و دیگر اینکه با این مرور، نیازهای ما از سطح آب و آش و در و دیوار و کفش و کلاه بالاتر میآید و نیرو و قدرت بیشتری در خود میبینیم که نه به خود که به تمام خلق میرسیم و غروری در ما مینشیند که نه اینها که تمام بهشت در ما شوری نمیآورد.
آنجا که آن روحها به تمام هستی قانع نشدهاند و میخواهند وابستگیهایشان بریده شود و راهشان را طی کنند، چگونه میتوانیم ما بخواهیم که سنگها و مانعها را در میان راه و در پیشاپیش ما بریزند.
...
این دعای ابوحمزه است با این همه جریان، با این همه رابطه. شاید تو نتوانی همهاش را بخوانی و یا همهاش را بخواهی. حق با توست. تو آن مقدار که نیازش را احساس کردهای باید بخواهی. ضرورت ندارد که تمامی یک دعا را تکرار کنی، که شاید نیاز تو یک جمله، یا یک مقطع یک خط آن باشد که تو حتی ساعتها از مرورش آرام نمیگیری و با خواندنش خالی نمیشوی.
در هر حال، هر وقت که میخواهی شروع کنی باید زمینههایش را فراهم کنی و سؤالهایت را مرور کنی و آن وقت که در جریان دعا قرار گرفتی از آن بهره برداری وگرنه در کنار فرات هم تشنه خواهی ماند ...»*
_________________________________________________________________________
1. اصول کافی، کتاب الدّعاء.
2. مفاتیح الجنان، دعای عالیه المضامین.
3. اصول کافی، کتاب الدّعاء، باب الاقبال علی الدّعاء.
* علی صفایی حائری، بشنو از نی: مروری بر دعای ابوحمزهی ثمالی. انتشارات لیلهالقدر، 1384.
__________________________________________________________________________
پینوشت:
اول) کتاب «بشنو از نی» از نکات مهم دربارهی دعا سرشار است. من فقط بخشی از نکاتی را که مستقیم و صریح با سؤالاتی که برایم مطرح شده بود در ارتباط هستند، در این نوشته آوردم.
دوم) فایلهای صوتی صدای استاد علی صفایی حائری برگرفته از «کانال رسمی استاد علی صفایی حائری» در تلگرام است. فایلهای صوتی هفت جلسه مرور و شرح دعای ابوحمزه را میتوان از همین کانال دریافت کرد. البته من دربارهی اجازهی انتشار فایلهای آن هفت جلسه در وبلاگ سؤال کردهام، اما هنوز پاسخی دریافت نکردهام. (بعدنوشت: پاسخ دادند که انتشار فایلهای صوتی مجاز است.)
سوم) السّلام علیک یا شهر الله الأکبر و یا عید أولیائه