من عین الف نه، مثل دالم

۲۳ مطلب با موضوع «شاید به دیگران» ثبت شده است

درجه‌ی حساسیت

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

منطقی است که سختگیری و حساسیت هر کس نسبت به اشتباهات خودش بیش از اشتباهات دیگران باشد. اما گاهی ممکن است این سختگیری شدید منجر به توجیه و نپذیرفتن اشتباهات شود. «هرگز نباید اشتباه کنم» ممکن است به «هرگز اشتباه نمی‌کنم» تبدیل شود.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

بهاران بشویم

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

بادا که به روز نو بهاران بشویم
از حسن خصال چون گلستان بشویم
از مشرق دل شعاع حق سربزند
آراسته‌جان به نور جانان بشویم

 

نوروزتان مبارک!

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین الف

... ساختنی است

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»



(داخل یک تاکسی، کرج)

_____________________________________________________

پی‌نوشت: این مطلب، پیرو مطلب «آدم‌های مهربون این شهر 2» منتشر می‌شود.

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین الف

فرهنگ کتاب‌خوانی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

این تصاویر مربوط به کتابخانه یکی از بهترین مدارس متوسطه یکی از شهرهای بزرگ کشور است که احتمالاً با انگیزه‌ی نمایش امکانات مدرسه در وبسایت آن به نمایش درآمده‌اند. البته قفسه‌های عکس‌های اول و چهارم دقیقاً مربوط به کتابخانه نیستند. اولی در یکی از دفاتر مدرسه مستقر است و چهارمی در یکی از راهروهای مدرسه احتمالاً بیش‌تر جنبه‌ی زینتی دارد. آن‌قدر که در عکس سوم دیده می‌شود، حداقل بخش قابل‌توجهی از کتاب‌های کتابخانه، همان کتاب‌های درسی هستند.

چه می‌شود که این‌طور می‌شود و این‌طور که می‌شود چه می‌شود؟

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین الف

واجبات شب زمستانی

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

سه رکعت نماز مغرب،

چهار رکعت نماز عشاء،

چند دسته نرگس شیراز برای مادر و پدر،

و لبخند به رویشان، هر چه بیشتر بهتر!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

اگر خواندید، جدی نگیرید

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

برای نوشتن از چند سال پیش تقریباً همیشه مردد بودم. یعنی همیشه یک سؤال بود که برای چه بنویسم و این که نوشتن و ننوشتنش چه فرقی می‌کند؟ این «برای چه» خیلی مهم بود. تازه اگر جوابی می‌دادم باید مطمئن می‌شدم که دارم راستش را به خودم می‌گویم. چند باری هم از بعضی وبلاگ‌نویس‌ها، به‌خصوص آن‌ها که نوشته‌هایشان بیشتر حال و هوای حدیث نفس و ذکر افکار و احوالات شخصی داشت، غیرمستقیم این سؤال را پرسیدم و طبیعتاً در آن میان بود کسی که غیرمستقیم (و البته شاید به حق) گفت که به تو ربطی ندارد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

مهاجرت

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

نوشته‌های آن وبلاگ قبلی را هم آوردم اینجا. نمی‌دانم کار خوبی کردم یا نه؟ قبلاً نظرم این بود که فقط چندتاشان را بیاورم. چندتایی که شاید کمی ... . فکر نمی‌کنم که خواندن یا نخواندن هیچ کدامشان خیلی ... .

بگذریم، کلاً نمی‌دانم. در هر حال باید بگویم که نرم افزار مهاجرت سیستم وبلاگ بیان، چیز کارآمدی است. در مجموع هم به نظرم این سیستم همه چیزش نسبت به آن سیستم قبلی تر و تمیزتر است. ‌فقط نکته‌ای که هست حس و حال نوشتن است که خیلی نیست و شاید هم همان سؤال‌های قدیمی که هر از چند گاهی بازمی‌گردند: «چرا بنویسم؟ نوشتن و ننوشتنش چه فرقی دارد؟ نوشتنش بهتر است یا ننوشتنش؟ ...».

آن «بسم الله» را می‌بینی آن بالا؟ در مطلب بعد شاید در مورد آن بنویسم.

محتاج دعای خیرتان هستم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

بسم الله

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خوب نمی‌نوشتم و نمی‌نویسم شاید، اما سعی می‌کنم چیز بدی ننویسم. قبلاً در وبلاگ دیگری چیزهایی می‌نوشتم. به دلیلی که اگر خدا بخواهد، دلیل چندان بدی نیست، احتمالاً دیگر آنجا نمی‌نویسم و از این به بعد شاید اینجا بنویسم. شاید هم بعضی از نوشته‌های آنجا را بردارم بیارم و بچسبانم اینجا.

اگر دوست داشتید، دعا کنید که گام‌های خودم و قلمم که هر دو لرزانند، چندان به خطا نروند.

با خدا باشید!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین الف

تو اگر منتظری ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

فکر کن با عزیزی قراری داری. سر قرار حاضر می شوی و می ایستی به انتظار. می ایستی، می نشینی، قدم می زنی و منتظری. منتظری، منتظری و منتظری. اما هر چه قدر صبر می کنی، هر چه انتظار می کشی، خبری نیست که نیست. ناچار سرت را پایین می اندازی و بر می گردی با دلی گرفته و دائم از خودت می پرسی «پس چرا نیامد؟ مگر قرارمان همین نبود». به خانه که می رسی کاغذ نشانی را بر می داری و یک بار دیگر نگاه می کنی. می خواهی آن را به کناری بیندازی که ناگهان نگاهت روی نشانی قفل می شود. جایی که منتظر بودی، محل قرار نبود! محل قرار ....

کاغذ را در دستت می فشاری و دوان دوان خودت را می رسانی به محل قرار و می بینی عزیزی که فکر می کردی تو در انتظارش هستی، تمام مدت به انتظار تو ایستاده بود و هنوز هم. اما تو از نشانه ها غافل شدی و به نشانی اشتباه رفتی.

می گویند کسی هست که بیش از هزار سال منتظر است. تو اگر منتظری حواست باشد، نشانی را اشتباه نروی. نکند که در جای درست انتظار نمی کشی.

 

پی نوشت: این که این بار نوشتم «تو» و مخاطبم «من» و «ما» نبود، به این خاطر است که مخاطب این نوشته باید «منتظر» باشد. به خودم هر طور که نگاه می کنم «منتظر» نمی بینم، حتی «منتظر اشتباهی».

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف

این پی نوشت نیست ...

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خدایا چیزی در دل دارم که شاید بتوان آرزویش نامید، اما لیاقت بر زبان آوردنش را ندارم. پروردگارا تصویری از ذهنم عبور می کند که می دانم مرا شایستگی رسیدن به آن نیست. اما مرا بر این گستاخی مگیر که چون به لطف و کرم بی انتهایت و قدرت بی حدت می اندیشم هیچ چیز را ناممکن نمی یابم.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین الف