«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
اگر دشمنی را که دشمن ذاتی است و در هجومش پایدار و راسخ است، تا سرحد سرزمینت برانی و رهایش کنی، رهایت نمیکند، تجدید قوا میکند، از غفلت و ضعفت استفاده میکند و دوباره و چندباره حمله میکند. چنین است که دچار تکرار گناهان و درگیر گناهان تکراری میشوم و پیوسته درجا میزنم. رکود و سکون در برابر دشمن، با تکرار و تداوم درگیریهای تکراری همراه است که خستگی را بهدنبال دارد و در پی خستگی، عقبنشینی محتمل است. ناگزیر باید حمله کرد و پیش رفت و مرزها را بهعقب راند و به دشمن امان نداد. باید در راه رشد، پیوسته گام برداشت، (حتی / البته) آهسته و پیوسته. باید سرزمین وجود را گسترش داد. باید کشورگشایی کرد.
صحیح.
سپاس.