مثل دال

من عین الف نه، مثل دالم

مثل دال

من عین الف نه، مثل دالم

سلام خوش آمدید

وقت زیاد است. بیا دور خودمان بچرخیم.

دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۰، ۰۲:۱۵ ق.ظ

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

فکرش را بکن! چند بار شد که دعا کردی و خدا را خواندی که «خدایا تو را می‌خوانم و از تو می‌خواهم که چنین شود» و بعد چنان شد؟ بشمار و حساب کن که چند مرتبه گفتی «ای خدا! اگر این قضیه درست شود و این ماجرا به سامان برسد، اگر این اتفاق بیفتد، اگر این نشانه را بنمایی، دیگر اطمینان پیدا می‌کنم و استوار گام در راه می‌گذارم و تا آخر هم پایم را کج نمی‌گذارم یا حداقل تلاشم را می‌کنم که چنین باشد»؟ اما بعد باز طور دیگر قدم برداشتی و به راه دیگر رفتی و بازی‌هایی درآوردی که خودت بهتر می‌دانی.

حالا شاید بگویی «بله، البته بارهایی هم بود که نشد آن‌چه و آن‌چنان که خواسته بودم». قبول! اما سؤالم این است که آیا در هر یک از آن دفعاتی که گفتی «اگر این که می‌خواهم بشود، دیگر تا آخر خط می‌مانم و می‌آیم» و بعد هم آن شد که خواسته بودی (با آن که در برخی از آن دفعات احتمالاً‌ خودت هم شدنش را غیرممکن یا بسیار بعید و دو از دسترس می‌دانستی)، در همان موقع که داشتی او را می‌خواندی و از او می‌خواستی، نمی‌گفتی و باور نداشتی که همین یک بار کافی است برای به باور رسیدن و پای باور ماندن و به راه آمدن و در راه ماندن؟ چه شد که بعد حرفت را عوض کردی و بازی در آوردی که «بارهای دیگری هم بود که خواندمش و خواستم، اما نشد. پس شاید اصلاً خبری نباشد» یا زدی به کوچه‌ی «به هر حال احتمالش بود و اتفاق افتاد»؟

سؤال دیگر این که بین همان بارهایی که خواستی و نشد، ‌نبود و نیست موردی که بعداً گفته باشی یا حتی همین الان هم بگویی «بهتر که نشد»؟ این «نشدنِ بهتر» داده نیست؟ کریم یا خواسته را برآورده می‌کند و می‌دهد، یا بهترش را. بزرگان هم چنین گفته‌اند که اگر از آن کریم که منشأ همه‌ی کرامت‌هاست خواستی، یا عین خواسته را برآورده می‌کند یا بهترش را از منظر خیر همین‌جا نصیبت می‌کند یا در سرای باقی. بهتر از این می‌خواهی؟ روی می‌گردانی و خودت را گرفتار بازی و بازیگری و بازیچه‌ها می‌کنی که چه نصیب و دستگیرت شود؟ اصلاً همه‌ی این‌ها کشک و خیالات و دروغ! آن راه دیگری که می‌خواهی بروی کدام است و به کجا می‌رسد؟ چه مسیر روشن و مقصد مطمئنی را برگزیده‌ای که چنین روی گردانده‌ای و در آن راه بی‌خطر و پرسود، دوان می‌روی؟ بگو آخرش قرار است به کجا برسی و برسیم؟ می‌گویی «این‌ها که آمده‌اند و گفته‌اند را ما که ندیده‌ایم و خبر نداریم». گیرم قبول! آن راه دیگری که می‌روی یا هر راه دیگری، آیا آخرش را دیده‌ای و از آن خبر داری؟ اگر می‌توانی ببینی و نشان دهی، بسم الله!

  • عین الف

نظرات (۳)

سلام

یاد یه بنده خدایی افتادم، وقتی خیلی بهش اصرار میکردم که دعا کن فلان اتفاق بیفته،( بعد از چندین بار که میگفت ان شاءالله هرچی خیره)، میگفت الهی که خدا خیر و صلاحت رو در مسیر خواسته دلت قرار بده:) 

پاسخ:
سلام علیکم
آفرین به این همه دقتش در دعا کردن!
ان شاء الله برای همه آن چه خیر است محقق شود!

سلام علیکم 

به نظرم این نحوه درستی از دعا کردن نیست. کمی بخاطر مشروط بودنش با کلمه اگر. کمی هم بخاطر این نکته دیگر که: اگر آدم بداند که یک راهی راه نادرست است و یک نحوه قدم برداشتنی غلط و قدم کج است، این خودبخود الزام ایجاد می‌کند که بی هیچ شرط و قیدی آن راه را نرود و آن قدم را برندارد. نمی تواند بگوید خدایا اگر فلان چیز اینطور شد که من خواستم، آن وقت دیگر من که حالا میدانم بدم، خوب خواهم شد. باید بگوید خدایا راه درست را نشان بده، قوت قدم برداشتن در آن را بده، ثبات قدم بده و تداوم بده و... بعد آن چیزی را هم که دلم می‌خواهد بده ، خدای کریم که برای بخشندگی شرط نمیخواهد. می‌دهد. 

پاسخ:
سلام علیکم
فرمایش شما صحیح است. اما احتمالاً من نتوانسته‌ام درست مقصود را بیان کنم. حکایت کسی است که در اصل ماجرا دچار تردید است یا خود را به ورطه‌ی شک و تردید افکنده است. نشانه و کمکی می‌خواهد و آن را می‌یابد، اما باز خود را به ندیدن و بازیگری می‌زند. صحبت از بازی دادن خویش است.

شاید اینطور نباشه که به نظر شما رسیده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

من عین الف نه، مثل دالم.

بایگانی