«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
درست مثل همان بارهای گذشته که نمیدانم صد بار بود یا هزار بار و یا بیشتر ...
وقتی کسی نیست که حرف دلم را به او بگویم، یا حرفی هست که به هیچکس نمیتوانم بگویم، تو باز هستی که حرفم را بشنوی، همانجا در انتظاری برای شنیدن، و حتی برای پاسخ دادن و آرامش دادن، نزدیکِ نزدیک: «فَإِنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ»1.
اصلاً تو که همیشه بودی، همیشه هستی، جایی نرفته بودی. معلوم نیست من کجا بودم، کجا رفته بودم خودت هم گفته بودی: «وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ»2. تو که نزدیکی و نزدیکترینی «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»3، پس چرا خیلی وقتها فراموش میکنم که اینطور بشود «وَ إِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثمَُّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسیَِ مَا کاَنَ یَدْعُواْ إِلَیْهِ مِن قَبْل»4.
انیس و صاحب در وقت بیهمدمی و بیهمنشینی، انیس و صاحبِ کسی که بیهمدم و بیهمنشین است5، حتماً بهترین انیس و صاحب است، بهترین همدم و همنشین در همه وقت. آنکه حرفهای مگو را ناگفته میشنود، حتماً نزدیکترین و صمیمیترین و صادقترین و بهترین است. آنکه نمیپرسد «تا حالا کجا بودی، این چند وقت کجا و پیش چه کسانی رفته بودی، چرا دیر آمدی»، آنکه هیچوقت پشت نمیکند و بلکه روی میآورد، آن که بغضهای انباشته در گلویم را میستاند و دامانم را از گوهر اشک پر میکند، حتماً سخاوتمندترین است. آن که شکوهی بدهکار را میگیرد و آرامش بازمیگرداند، حتماً مهربانترین است. آنکه گاه و بیگاه فراموش میشود، اما مداوم دوست میدارد، حتماً دوستترین است.
کاش دیگر فقط آن گوشه نباشد که خاص از آن تو است! کاش نور تو فراگیر شود در سرزمین وجودم، کاش لشکر نور جهانگیر شود!
_______________________________________________________________________
1- سورهی بقره، آیهی 186
2- سورهی حدید، آیهی 4
3- سورهی ق، آیهی 16
4- سورهی زمر، آیهی 8
5- دعای جوشن کبیر («یا أنیس من لا أنیس له»، «یا صاحب من لا صاحب له»
سلام
خیلی زیبا و دلنشین بود.
ممنون.