«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

حالا افراد بسیاری که هر یک در زمینه‌ای متخصص هستند، در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام حضور دارند. برخی به‌واسطه‌ی شهرتی که در زمینه‌ی تخصص خود داشته‌اند، برای ارتباط با دوستان و دوستدارانشان و یا حتی به درخواست آن‌ها، به شبکه‌های اجتماعی پیوسته‌اند و برخی هم به‌وسیله‌ی شبکه‌های اجتماعی، در زمینه‌ی تخصص خود به شهرتی رسیده‌اند. از این‌ها بگذریم.

سؤالی که به ذهنم رسید این بود که آیا صرف زمان برای حضور در این شبکه‌های اجتماعی، سبب کاهش فرصت این افراد برای پرداختن به مطالعات و تأمل در زمینه‌های تخصصی خودشان نمی‌شود؟ آیا این امر به مرور سبب کاهش قوت تخصصی این افراد نمی‌شود؟ البته سوی دیگر این است که این شبکه‌ها، این امکان را به افراد می‌دهد که دیگر متخصصان را در زمینه‌ی کاری و تخصصی خود بشناسند و با آن‌ها حتی در دورترین نقاط جهان ارتباط برقرار کنند. همچنین امکان گفت‌وشنود با مخاطب متخصص و غیرمتخصص (مانند هواداران و دوستداران) خود را دارند که می‌تواند فرصتی برای آگاهی بیشتر و بلاواسطه از نظرات آن‌ها و نیز مواجهه با چالش‌های فکری بیشتر باشد. اما باز جنبه‌ی دیگری از موضوع این است که این ارتباطات گسترده و متعدد، آیا دارای عمق قابل‌توجهی هم هستند؟ آیا این گستردگی و بسیاری، امکان تعمق و تحلیل‌های دقیق و عمیق را هم از منظر فرصت زمانی و هم از حیث تمرکز فکری کاهش نمی‌دهد؟

آیا روند خاصی در این موضوع در طول دوره‌ی ظهور شبکه‌های اجتماعی قابل‌مشاهده است؟ اگر هست، این روند در کدام جهت است و تا چه میزان قابل‌تغییر و قابل‌مدیریت است؟ امروز رابطه‌ی عمق تخصص افراد با میزان شهرت آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی چگونه است؟

___________________________________________________________

پی‌نوشت: این نوشته حاصل افکار گذرای روزانه است که ممکن است عمق چندانی نداشته باشد. اما این روزها سعی می‌کنم بیشتر بنویسم. چون نوشتن فوایدی دارد ...