مثل دال

من عین الف نه، مثل دالم

مثل دال

من عین الف نه، مثل دالم

سلام خوش آمدید

ناگهان، یک سؤال درباره‌ی مهاجرت

جمعه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۳۳ ب.ظ

«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

شما کجا احساس راحتی بیشتری می‌کنید؟ کجا احساس می‌کنید که به خودتان نزدیک‌ترید؟ کجا احساس می‌کنید نیاز نیست خیلی رفتارهایی داشته باشید که برای خودتان نامأنوس و غیرعادی است (یعنی به آن‌ها عادت ندارید)؟ به‌گمانم برای بسیاری از ما محیط خانواده جایی است که نزدیک‌ترین صورت و رفتار به خود واقعیمان را نشان می‌دهیم، یعنی چندان نیازی نمی‌بینیم به نمایش دادن و خود را مقید کردن به آن‌چه که عادت یا دلخواهمان نیست. البته برای بعضی هم شاید جمع دوستان صمیمی چنین باشد.

با نگاهی دیگر هم شاید بتوان گفت که ما در همه‌ی محیط و موقعیت‌ها خود واقعیمان هستیم، اما این ابعاد یا جنبه‌های مختلف شخصیت ما هستند که بروز می‌کنند. در نگاه اول، شخصیت ما دارای لایه‌های تودرتو است. داخلی‌ترین و عمیق‌ترین و واقعی‌ترین لایه، شاید جایی باشد که ما با خودمان تنها هستیم و اعمال و رفتار ما در تمام موقعیت‌ها هم نزدمان حاضر هستند و می‌توانیم با آگاهی از نیات پیدا و پنهان و حقیقت رفتارهای خودمان، تصویری کامل‌تر و عمیق‌تر و دقیق‌تر از خودمان را به نظاره بنشینیم. در این نوشته، نوع نگاه، همان نوع اول است. طبعاً عاملی به‌نام صمیمیت در نزدیکی رفتار ما به درونی‌ترین لایه‌‌های شخصیتمان در محیط‌های مختلف مؤثر است.

به‌نظرم در موضوع مهاجرت، یک سؤال اساسی می‌تواند مطرح شود که به آن‌چه گفته شد مرتبط است. البته پاسخ به این سؤال بسته به ویژگی‌های شخصی فرد مهاجر، اهداف او از مهاجرت و بینش او نسبت به این وضعیت و نیز موقعیت (شباهت و تفاوت) جوامع مبدأ و مقصد نسبت به یکدیگر، قطعاً متفاوت خواهد بود. سؤال این است که چه‌قدر ممکن است تمایل به پذیرفته شدن در جامعه‌ی مقصد، فرد را به‌سوی فاصله گرفتن از خود و لایه‌های درونی‌اش سوق دهد؟ چه‌قدر امکان دارد نیاز به دریافت تأیید و تحسین، سبب شود فرد بدون اعتقاد حقیقی به هنجارها و ارزش‌های جامعه‌ی جدید، تلاش کند خود را با آن‌ها منطبق کند؟ آیا این تلاش مداوم، ناچار سبب فاصله گرفتن مداوم و روزافزون او از درونی‌ترین لایه‌های شخصیتی‌اش نمی‌شود؟ آیا ادامه‌ی این روند به‌تدریج موجب فرسودگی درونی نمی‌شود؟ به‌گمانم این مورد برای افرادی که به‌اصطلاح از کشورهای جهان سوم و در‌حال‌توسعه به کشورهای به‌اصطلاح توسعه‌یافته مهاجرت می‌کنند (که احتمالاً اغلب مهاجران هم از همین نوع هستند) و برخی از آن‌ها ممکن است دارای نوعی حس خودکم‌بینی در مواجهه با افراد جامعه‌ی مقصد هستند، پررنگ‌تر خواهند بود.

  • عین الف

نظرات (۳)

توی مهاجرت به نظرم بیشتر از هر چیزی باید این رو  بذیرفت که آسمون همه جا یه رنگه ... اگه با این فرض جلو بریم متوجه میشیم که خواسته هامون رو تو یه ظرف بزرگتر ببینیم و عوامل دیگه ای رو هم تو انتخابمون موثر بدونیم و الا با یکی دو تا ایده و خواسته مهاجرت کردن یعنی تن دادن به مساپل سختی که باید تحملش کنیم.

پاسخ:
سلام علیکم
سپاس که مطالعه فرمودید. بله، درست می‌فرمایید. البته موضوع مطلب بیشتر همان دوری و نزدیکی نسبت به لایه‌های شخصیتی خود است که در موقعیت‌های مختلف می‌تواند تجربه شود، اما به‌نظرم مهاجرت یک مثال مناسب است.

میگن خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.

حالا بگذریم که بعضیا کلا معتقدن خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو

 

ولی در کل به نظرم اگر این تغییر و فاصله گرفتن به قانون اون محیط و موقعیت برگرده چاره ای جز اون نیست.

مثلا من بارها دیدم دوستانم گله مند هستن که چرا ما باید افرادی که از کشورهای دیگه به ایران میان رو مجبور کنیم روسری بپوشن؟ من کاری به درست یا غلط بودن حجاب اجباری ندارم اما این قانون، خوب یا بد یک قانون هست و هر کسی به هر کشوری میره باید قانون اون کشور رو رعایت کنه.

همین میشه که از خود واقعیش فاصله میگیره.

پاسخ:
سلام علیکم
سپاس که مطالعه فرمودید.
بله، درست می‌فرمایید.
البته موقع نوشتن مطلب، ذهن من بیشتر متوجه رفتار انسانی در روابط بین‌فردی بود و خیلی تفاوت‌های قانونی مدنظرم نبود.

بسیار تامل ارزشمندی بود این متن شما

 

چه‌بسا بسیاری از مهاجرت‌کنندگان بسیاری پیش از مهاجرت خود و لایه‌‌های درونی خویش را انکار کرده‌اند. یا اینکه خود را دیگری پنداشته‌اند. به همین خاطر خیلی در بینشان می‌بینم که نفرتی عمیق از خانواده و موطن اصلی خویش و فرهنگ بومی خود دارند و همواره فکر می‌کنند جای اصلی ایشان همان کشورهای توسعه‌یافته‌ است. حال اینکه آنجا چه تجربه‌ای خواهند داشت بحثی دیگر است.

پاسخ:
سپاس که مطالعه فرمودید.
به نکته‌ی جالبی اشاره فرمودید، باز هم سپاسگزارم. البته اتفاقاً در مواردی هم دیده‌ام که برخی افراد پس از مهاجرت نگاه واقع‌بینانه‌تر و منصفانه‌تری پیدا می‌کنند. اما گویی صرف نظر از تلاش برای انطباق با شرایط قانونی و بیرونی کشور مقصد، برخی مهاجران، بخش قابل‌توجهی از عمر را در کوششی پایان‌ناپذیر و فرساینده‌ برای جلب نظر شهروندان کشور مقصد می‌گذرانند. البته حتی گاهی دیده‌ام که بعضی از ما در مواجهه با شهروندان کشورهای غربی یا کشورهای توسعه‌یافته که به دلایل مختلف به کشور ما سفر می‌کنند نیز چنان رفتاری داریم. خوش‌برخوردی و مهمان‌نوازی و خون‌گرمی پسندیده است، اما گمانم این است که زیان و رنگ مو و چشم و تابعیت مخاطب هم گاهی در برخورد و رفتارمان اثرگذار است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

من عین الف نه، مثل دالم.

بایگانی