«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

حالا حدوداً هجده‌ماهه است. با این که از ده‌ماهگی شروع به راه رفتن کرد، اما هنوز هم خیلی دوست دارد که بغلش کنند. کلمه‌ی «گگل» که نشانه‌ی همین درخواست بغل کردن بود، از اولین کلماتی بود که گفت. یک مدت تا می‌دید کسی ایستاده، زود دستانش را بلند می‌کرد و می‌گفت: «گگل». حالا حتی گاهی وقتی نشسته باشی، می‌گوید: «بولش» (بلند شو) و بعد از این که بلند شدی، سریع درخواست «گگل» را مطرح می‌کند. خودش که را لوس می‌کند، می‌گوید: «گگل»، وقتی می‌خواهد بخوابد، می‌گوید: «گگل»، وسط بازی یک‌دفعه یادش می‌افتد: «گگل»؛ خلاصه به هر بهانه‌ای: «گگل». ظاهراً در «گگل» لذت و آرامشی هست، بی‌جانشین.

و این حال و حرف این روزهای من است، به هر بهانه‌ای و حتی بی‌بهانه: «خدایا گگل».