«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
مطلب زیر، بخشی از کتاب «غدیر» استاد صفایی حائری است، یک توضیح و تمثیل فشرده و گویا. اما از دانستن تا ایمان آوردن و گردن نهادن چهقدر راه است؟
***
«آنها که ولایت را قبول کردند، آنهایی هستند که یافتند ماشین پیچیدهی وجود آنها را امام و ولی بهتر از خود آنها رهبری میکند و در این راه شلوغ هستی که اعمال و افکار انسان غوغایی بهپا کرده، او بهتر انسان را به مقصد میرساند و نجات میدهد.
و توضیح این ولایت و سرسپردگی در همین آگاهی نهفته است. وجود ما، جسم ما، جان ما، برای خداست و از اوست. هر کس که اینها را بهتر بهکار گیرد، در اینها حق تصرف دارد. و همین است که رسول خدا و پیشوایان اولویت دارند. بهتصرف در هستی ما سزاوارتر از ما هستند، و همین است که پدر بر فرزند و بر اموال فرزند، ولایت دارد و حق تصرف دارد.
و در این هنگام و پس از آنهمه توضیح میتوانم بگویم که چرا ولایت بزرگترین نعمتهاست و به تعبیر قرآن، متمم نعمتهاست؛ چون این مقام ولایت است که تمام نعمتها را بهکار میگیرد و به جریان میاندازد و این مقام ولایت است که تمام استعدادها را شکفته میکند و بارور مینماید. درست مثل اینکه من یک کارخانهی بزرگ وسیع را دارا باشم و از طرز بهرهبرداری از آن بیخبر باشم. این کارخانه که میتواند در روز، بینهایت به من سود برساند، بر اثر نبود آگاهی و جهالت من، یک بارِ سنگین میشود که به مرور زمان مرا از پای درمیآورد و خودش هم میپوسد و هدر میشود. یک مهندس آگاه و مهربان، متمم این کارخانهی وسیع و عظیم است. بدون او، اینهمه نعمت، اینهمه استعداد، راکد میماند و حتی به هدر میرود و ضایع میگردد. ولایت او و سرپرستی اوست که نعمتهای نهفته و سودهای پیچیده در کارخانه را آشکار میکند و به جریان میاندازد. و این ولایت متمم آنهمه سرمایه و آنهمه نعمت است.
و این مقام ولایت است که از دل آن عربهای خونریز تهیدست، از دل آن مردان محدود گرفتار، روحهایی را بیرون کشید که تمام هستی را در یک گام طی کردند و حتی به بهشت قناعت نورزیدند.»*
_________________________________________________________________________
* علی صفایی حائری، غدیر. انتشارات لیلهالقدر، 1387.
سلام
ممنون برای این مطلب
آقای حائری فوق العاده هستن...