«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
برای کاری از ابهر آمده بود و در قطار خط پنج، گرم صحبت با چند نفر از مسافرها بود. میگفت: «فروشنده بلیت مترو ده تومن گرفته و یه کارت بهم داده، گفته این بهصرفهتره. پرسیدم رمزش چنده، خندید.»
میگفت: «اونجا خیلی بهتره، تا یه مشکلی پیش میاد صد نفر
دوست و آشنا دور و بر آدمو میگیرن، کمک میکنن. تو شهر خودمون از صبح که میرم
بیرون با صد نفر سلاموعلیک میکنم. الان امروز کمبود سلام دارم. رو پلهبرقی
یکی از ایستگاهها دستم خورده به یه آقایی میگه مگه مرض داری. گفتم ببخشید، از
قصد که نزدم، ولی مگه نامحرمیم.»
راستی، ما کمبود سلام نداریم؟ غیر از سلام چهطور؟ حواسمان هست؟