جایی برای خرخون ها نیست
قطعاً تا به حال نظیر چهار بند ابتدایی این مکالمه را نشنیده اید، چون این یک مکالمه ی کاملاً تخیلی است در پی نوشت.
...
«الف» به «ب»: آقا مبارکه، دمت گرم! امتحانو ماکس شدی.
«پ» به «ب»: باز که تو ترکوندی. خرخون، خرخون! باز که تو خر زدی!
«ب»: نه بابا، اصن نخونده بودم، شب امتحان جزوه رو یه ورق زدم، صبح اومدم سر جلسه.
«پ»: خدایی؟ بابا عجب مخی داری تو!
«الف»: پس من بیش تر تبریکمو پس می گیرم. 90 درصدش به خاطر تلاش و پشتکارت بود، 10 درصدش برای نمره و نتیجه. (صحنه را ترک می کند)
«پ» به «ب»: اه اه اه، این یارو عجب آدم ضایعیه خداییش.
...
پی نوشت: جایی که آدم های پرتلاش به دریافت القابی چون خرخون، تراکتور، قاطر امامزاده داود و ... مفتخر می شوند. جایی که هوش و استعداد ذاتی توأم با بی تحرکی و تکرار عبارت وزین «من اگه بخوام، می تونم ...» مایه ی فخر و سربلندی، و تلاش و پشتکار بی وقفه تا زمانی که به کسب عنوان و مدال افتخاری رسمی منتهی نشده است، یک ضد ارزش احمقانه است.
- ۹۱/۰۶/۲۲