در پایانه ی کاراندیش شیراز نشسته ام تا زمان حرکت اتوبوس برسد. در چند جا میزهای بزرگ و کوچکی هست که روی آن ها با کتاب پوشیده شده است. از هر علفی، یک کنفی هست.

نگاهم قفل می شود روی دیوان حافظ که همسایه ی «اس ام اس های عاشقانه» شده است. چه تعبیرهایی می شود کرد برای این همجواری!