«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

خداوندا در آستانه ی شب قدر از تو می خواهم که جان های ما را از ادراک سرشار کنی تا قدرشناس نعمت هایت باشیم و قدردان لحظه لحظه ی عمری که بر ما ارزانی داشتی.

خدایا نعمت تندرستی را که عطا کردی، شکرگزارم، گرچه می دانم هرگز نخواهم توانست شکر آن را آن گونه که باید و شاید به جای آورم و باز می دانم همین توفیق شکرگزاری زبانی نعمت دیگری است از خوان کرم تو. خدایا به آنان که در تندرستیشان نقصانی است، سلامت توأم با خیر عطا فرما!

اما پروردگارا از تو می خواهم نعمتی را که پیش تر دادی و قدر ندانستم، عطا کردی و تباهش کردم. خدایا سلامت نفس را باز می طلبم. خدایا آنگاه که می خوانم «اللّهمّ اشف کلّ مریض»، امراض بی شمار نفسم را می بینم که یک به یک از پیش چشمانم عبور می کنند، دروغ را می بینم، خودپسندی را، کج خلقی را، حسد را، ریا و اخلاق فروشی را و بسیاری دیگر را.

الهی تو می دانی که بیماری های تن، ممکن است طول زندگی دنیایمان را کوتاه کنند، ولی در نهایت تا لحظه ی مرگ همراهمان خواهند بود و تازه اگر «آدم» باشیم نعمتی هستند که دیدارت را نزدیک می کنند (این برای آدم ها است). اما بیماری های نفس نابودمان می کنند، آفت هایی هستند که هرگز رهایمان نخواهند کرد. ما را خواهند کشت پیش از آن که بمیریم و با ما خواهند بود پس از مردنمان.

خدایا دل هایمان را به تو می سپاریم: «اللّهمّ اشف کلّ مریض»!