این پی نوشت نیست، بخشی از وصیتنامه ی من است:

آنچنان که پیش تر نوشتم، این بنده ی سراپا تقصیر را جز کوله باری از گناه و خطا نیست، پس با کمال میل همه را از ارث محروم می کنم.

هر گاه که یادی از من از خاطرتان گذشت، برایم دعا کنید که بیش از هر چیز به آن محتاج هستم. از خداوند متعال برایم طلب مغفرت کنید و بگویید: «خداوندا اگر دور از چشم دیگران و در محضر تو مرتکب گناهی شد، نه از آن روی بود که تو را شاهد و ناظر نمی دید، بلکه از آن بود که به رحمت و مغفرتت امیدوار بود، پس او را ببخش و بیامرز نه آنچنان که او شایسته ی آن است که بنده ای خطاکار بود، بلکه آنچنان که شایسته ی تو است که پروردگار دانا و خطاپوش و رحمان و رحیمی. خدایا اگر فرشته رو بود و دیو سیرت، اگر ظاهر عملش نیکو بود و باطنش تباه، به خاطر امیدی که به رحمت تو در دل داشت، از او در گذر. الهی آن روز که در عرصه ی محشر در پیشگاه تو حاضر شود، مپسند که دیگران او را چنان بشناسند که تو می شناسی، تویی که داننده ی نهان ها و پوشاننده ی خطاها و عیوبی.»