«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

 به نظرم می آید که قبلاً خیارها خوشمزه تر بودند، اما تهشان هم تلخ تر بود. برای همین به ندرت کسی ته خیار را می خورد، معمولاً به ته نمی رسید. نمی دانم، شاید اثر گلخانه و کود شیمیایی است که حالا خیارها دیگر آن مزه و بوی گذشته را ندارند، مزه ی سر و تهشان فرقی ندارد، بی سر و ته و بی خاصیت شده اند انگار. حالا دیگر خیلی ها ته خیارها را هم می خورند و تمامش می کنند یا اگر نمی خورند هم از روی عادت است، نه به خاطر تلخی اش.

 دوستی ها البته هنوز این طور نشده اند.

 خدایا، دوستی هایمان را شیرین و پایدار گردان. خدایا، اگر دوستی هایمان بر خشنودی تو استوار باشند و جدایی هایمان به خاطر رضای تو باشند، هیچ تلخی نخواهد توانست شیرین کامیمان را منقص کند. خدایا، این چنین باشیم!

«یک جرعه از این ساغر کار تو کند چون زر / جانم به فدا بادا این ساغر زرین را»*

 

*مولوی