«بسم الله الرّحمن الرّحیم»

لذت (یا هر چیز دیگر) حرام آدم را خرفت می کند. دور و برت را می بینی، حرف ها را می شنوی، نوشته ها را می خوانی و به گمانت حتی می فهمی، اما فقط به گمانت. می فهمی به اندازه ی رفع تکلیف مغز و می مانی در سطح و بدتر این که خودت نمی دانی که گیر کرده ای در سطح، مثل ... در گل.

مفاهیم از مغزت راه به قلبت یا جانت یا هر چیز دیگری که هست، نمی برند.در جانت نمی نشینند و آن را نمی پرورند. راه تنگ شده است یا شاید بن یست. 

 

پی نوشت: از خواندن غزل حافظ هم دیگر، شوری در دلت برپا نمی شود و شعله ی شوقی زبانه نمی کشد.