یک
حالت این است که کسی مخاطب خاصت باشد و نداند. این سخت است. اما حالت دیگر
این است که ندانی مخاطب خاص کسی هستی یا نه. باور کنید این هم خیلی سخت
است، به خصوص اگر ... .
میدانی؟ گاهی وقتها دست خودت نیست، ناخودآگاه یا مخاطب خاص کسی میشوی یا کسی را مخاطب خاص میخوانی، فرقی نمیکند کدام یک باشی، مهم آن لحظه ایست که این را میفهمی.
اما نه، مخاطب خاص داشتن لذت بخشتر است، حرف میزنی، از او میگویی، از او مینویسی، هر جا که شد، به این امید که ببیند، بخواند حرفایت را. تنها به این امید …
ولی میدانی چیست؟ دردناکترین لحظه لحظه ایست که بدانی تو مخاطب خاص او نیستی و همهی تصورات تو توهمی بیش نبود…
۲۳ ارديبهشت ۹۱، ۰۴:۳۵
پاسخ:
بله. بسیار زیبا و جالب بود.
سپاس!
نوشته بسیار زیبایی در همین مورد هست که می تونید در نشانی زیر بخونیدش.
http://313nafar.mihanblog.com/post/167
,