«یا ستّار العیوب و علّام الغیوب»

خدایا به تو پناه می آورم از آن که صورتم از سیرتم پلیدتر و نهانم از آشکارم تاریک تر باشد. خدایا پناه می آورم به تو از آن که دیگران را به رنگ رخساره بفریبم. خدایا پناهجویم به سوی تو از شرّ ریا و تزویر.

الهی از خودم به سوی خودت می گریزم. ظاهرم را تو آراستی، باطنم را خودم آلودم. مپسند که چنین بماند و بمانم.

 

پی نوشت:

«کس نمی داند زمن جز اندکی / وز هزاران جرم و بدفعلی یکی»

«من همی آن دانم و ستّار من / جرم ها و زشتی کردار من»*

...

*مولوی